تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

دستورات آدم

آدم ازدیشب تاحالا هی پیام میده که میخوام بیام بچه رو فلان روزبعدازظهرببرم میگم خوابی مگه حکمی که دادگاه داره رونمیدونی میگه چرا میدونم ولی اونموقع کاردارم بهم گفتند برید باهم توافق کنید 

گفتم این اسمش توافق نیست این زوره مگه شکایت نکردی برو همون که دادگاه گفته رو قبول دارم 

میگه لج نکن باهات لج میکنم ها 

میگم تواین سه ماه نکنه داشتی نازم میکردی ولجبازی نبوده 

بعد رفته به بابا پیام داده که برو به حوا بگو من فلان موقع میام بچه روببرم (همیشه دستورمیده انگارمااومدیم مهمونی خونه بابا    ) 

باید ادب بشه که بفهمه اینجا نباید اینجوری حرف بزنه 

الان پیام داده چی شدبیام بچه روببرم منم جوابشو نمیدم یادم میفته به التماس هام توی زندگی که بی محلی می‌کرد ومیرفت با یکی دیگه خوش میگذروند 

امروز رفتم دفترقضایی برای اون یه دانگ خونه که گفتند پلاک ثبتی خونه رومیخواد که باید یه آشنا توشهرداری داشته باشی تا بهت بدند دست ازپا درازتر برگشتم 

دعا کنین خدا صبروتوانم روبیشترکنه 



نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 7 آبان 1397 ساعت 01:41 http://taghdireman.mihanblog.com/

وای چقدر دردسر داره این کارای دادگاه...
ایشالا زودتر همه چی به خیر و خوشی تموم شه.

واقعا همین دادخواست نفقه الان که نظر کارشناسی اومده تا دوماه دیگه شاید پول به دستم برسه

اعظم 46 جمعه 4 آبان 1397 ساعت 19:08

عزیزم خسته نباشی کار نشد نداره

بالاخره یه راهی پیدا می کنی

میام مینویسم توپست جدید نوشتم امشب چی شد. ممنون که هستید

ویرگول پنج‌شنبه 3 آبان 1397 ساعت 22:05 http://haroz.mihanblog.com

بهترین راه همین جواب ندادن بهشه
قوی برو جلو
نزار هارت و پورتش بترسوندت
خانوم اولش رو ببین با همین دادگاه رفتنها افسارش رو گرفته
تو هم ول نکن
کوتاه نیا قربونت برم

دعا کن قوی باشم وجانزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد