این دفعه سومه که تنهام نه پشری پیشمه نه بابا مامان
همیشه دوست داشتم تنها باشم ولی فهمیدم تنهایی چیز خوبی نیست خصوصا بدون پسری
الان که دارم مینویسم بغضم شکست بالاخره اشکهام اومدند وامشب از غمباد خبری نیست
همین امشبه فردا پسری میاد
ولی امشب مثل صد سال میگذره
عجیبه
ازوقتی داداشم به عادم گفته دیگه قید بچه رو بزن پنجشنبه ها میبرتش پیش خودش
نگرانم
خیلی نگرانشم
خدایا خودت مواظبش باش
ازداوری هم ناامید شدم
انگاری هیچ کسی جز برای پول کار نمیکنه
منکه نمیتونم الکی دومیلیون بریزم حسابش دیگه جوابمو تو واتساپ نمیده
یبارم زنگش زدم گفت اگه خبری شد خودم زنگت میزنم یعنی قشنگ گفت دیگه بهم زنگ نزن
تونستم از تو دیوار یه صندلی خوب دست دوم پیدا کنم 700 تومن
واقعا بهش نیاز داشتم
دردهام کمتر شده ولی هنوز هست
دیشب بالاخره تونستم سرمو بذارم روی بالشت
روغن سیاهدانه وروغن فلفلی خوبه .یه عصاره مفاصل هم هست اونم تاثیرشو متوجه میشم
یاد تسبیحات حضرت زهرا افتادم وتا جایی که میتونم میفرستم تا خدا تواناییم بده کارمو بتونم ادامه بدم
امروز هم رفتم دفتر قضایی حکم جلب که گفتند نمیدیم ولی اگه خواستی میتونی ممنوع الخروجش کنی
منم درخواست دادم
گفتند هفته دیگه برو اجرای احکام وبگو درخواست دادی
هفته دیگه دادگاه مسکن هم هست همون موقع میرم سر میزنم
متوجه شدم اینکه همش تو خونه ام بیشتر افسرده ام میکنه
همینکه دوقدم تو کوچه میزنم حالا به هر بهونه ای حالم یکم بهتر میشه
به پیشنهاد یکی از شما عزیزان تو سایت اقای رررررر وادرس کانالش پیام گذاشتم بابت پرونده ام
توصیه می کنم هیچ وقت گول خدمت گذاران مردم رو نخورید
تو سایت معلوم نیست ولی تو ی پی ویش معلومه که چه ساعتی میاند سر میزنند حالا هرکی که سر میزنه منم گفتم چرا جواب نمیدید بلاکم کردند