اتفاقات امروز رو یباردیگه تعریف میکنم
کامنتهاتونم حتما بعدا جواب میدم باید منو ببخشید حال مساعدی ندارم ولی بیایید همگیتون نظر بدین دلم میخواد انرژی مثبت بگیرم حال جسمیم تعریف نداره
آدم زنگ زد
اول کلی دعوا کردیم
بعدهم گفت بیا مغازه ای که پیش خرید کردم رو بهت واگذار میکنم برو
قراره باداداشم وبابام حرف بزنم اگه قبول کردند فردا برم بایه وکیل حرف بزنم
بعدش بایه بزرگتر بیاد یه چیزی دورهم بنویسیم بریم توافقی جدا بشیم
الان بیست دقیقه است دارم گریه میکنم
الانم هیچ حسی ندارم
فقط نگران بچه امم
باید بگم از حرف اینک ناراحت شدم.
تعداد طلاق معیار زندگیه آدمها نیست که حالا چون دوبار شده پس طرف بشیته سرجاش و اجازه بده به شخصیتش توهین بشه و بسوزه و بسازه.
حوا جان با تعریفاتت از آدم(که مطمئنم خیلی هاش رو هم ننوشتی) کار درستی کردی. فقط امیدوارم خانواده ت حمایتت کنن و مادرت مهربون باشه با تو و پسرت.
منم تواین 8 سال همش برای اینکه برای باردوم طلاق نگیرم ساختم ولی نشد دیگه نمیتونم مطمئنم ادامه پیدامیکرد این وسط یه بلایی سرخودم میآوردم. ممنون که میفهمی حالمو اره ریز به ریزش روننوشتم که. چی بگم تواین یک هفته اخیر همش میرند ر. مخم که بچه روبده به باباش
آخه دوبار طلاق؟
آخرش چی؟
بالاخره هیچ آدمی بی عیب نیست.
آدم قشنگ میگه نمیخوامت میگه اگه هم میخوای برگردی باید جدازندگی کنیم میگه باید هرچندسال که لازمه صبرکنی توی روم نیاری تا من خوب بشم، خوب این چه زندگیه روش خیلی بازشده تودادگاه هم خیلی توهین کرد بهم قشنگ گفت تودخترنبودی تورو بهم انداختند تورونمیخواستم قشنگ روی اعصابم میره باحرفاش من نمیتونم باکسی زندگی کنم که بعد هشت سال تازه تودادگاه جلوی مردها دادمیزنه میگه این دخترنبوده
نمیبخشمش. آدم کلکسیونه عیبه. میدونم طلاق سخته وهرکسی برسه ممکنه به زن بودنم توهین بکنه ولی دیگه نمیخوام آدم بیش ازاین جوونیم روازبین ببره
عزیز دلم.شوک شدم اما فکر میکنم آرامشی تو اون زندگی نبود.انشالله پسرت رو هم میگیری و خودت بزرگش میکنی
ممنون
چی بگم حوا
ممنون
همه زنها حتی بعد از مرگشون هم نگران بچه هاشون هستن، ولی با وجود چنین ادم بی مسئولیتی نگران نباش چون اون ادمی نیست که بشینه تو خونه و بچه نگه داره و خانواده ای هم نداره که بهش کمک کنن، اما حواجان شما اصلا نشون نده که نقطه ضعفت بچه هست، خدا بالاترین قاضی هست
ممنون
شرایطِ خیلی سختی داری حوا جان
اما هیچکس نمیتونه بهت کمک کنه الا خودت...
ممنون
حواجان عزیز مرگ یه بار شیونم یه بار.. خدا هست رحمت و مهربانیشم هست حق داری خیلی ناراحت باشی ولی بهش بچشم یه راه نجات خودتو بچه ات نگاه کن. انشالا سرکار بری روحیه ات برمیگرده پسرتم خوب تربیت میکنی. تو اون خونه حساب کن شوهری نداشتی.. بخودت و لطف خدا امیدوار باش
ممنون
اون مغازه ارزش داره؟؟
نمیدونم چرا منم دلم گرفت...
ولی راحت میشی...
بچه هم بزرگ میشه... خدابزرگه...
توپست بعد مینویسم ممنون
توکل کن به خدا
بگو که راه درست رو بزار پیش پات
نگران بچه هم نباش
نداشتن یه پدری مثل اون خیلی براش بهتره
ممنون
عزیزم حوا .. ان شالله خیلی زود روی خوش و آروم زندگی ببینی. نگران جوجه نباش، ان شالله هر چی خیر برای هر دوتون پیش بیاد. الان باید محکم و قوی باشی. روزهای سخت موندنی نیست .. میگذره .. سخت میگذره ... ولی میگذره ...
ما هم خوبیم. ممنون از احوالپرسی ت.
ممنون
سلام طلاق چیز خوبی نیست اما در شرایطی واجب هم هست قبلا براتون نوشتم با توجه به شرایط خانوادگی رفتارهای آدم رو ندید بگیرید وزندگی کنید واز اون جاییکه شما فرد حساسی هستید ومدام رو رفتار آدم حساس هستید واز همه مهمتر سلامت جسم وروح خوتون بسیار مهمه بهتره با طرح آدم موافقت کنید
در مورد پسرتون چیزی نگفته ؟
وجود فرزند کنار مادر دست وپاتون رو برا کار وازدواج مجدد می بنده وآدم آزاد وآزاد تر به کاراش می رسه شاید بگی چقدر سنگ دل اما باید واقعیت رو بپذیرید واز تصمیم احساسی دوری کنید شما عاقلانه ومنطقی تصمیم بگیرید
ممنون
اصلا نگران بچت نباش اون بزرگ میشه اگه تو هم آرامش داشته باشی
با چندتا بزرگتر حرف بزن ببین واقعا جای مهریه ات رو میگیره
یه دونگ خونه رو هم پیگیری کن بیخیالش نشی ها
کلا بی خیال هیچ کدوم از مسائل مادی نشی چون میخوای بعدها روی پای خودت وایسی و سرمایه میخوای
ممنون
حوای عزیزم حق داری ناراحت باشی عزیزم واین کاملا طبیعیه،اما واقعا از زندگی با کسی که مدام درحال چک کردن همسرت بودی قطعا بهتره ،مطمعن باش روزهای خوب هم میرسه
حوا قبلا هم بهت گفتم شوهرمنم یبار سرو گوشش جنبید ومن بخشیدمش و اینو مطمعنم باخیانت حتا یه روزم نمیتونم تحمل کنم
آدم کارش از یبار دوبار گذشته ریشه خیانتش به شخصیتش بر میگرده حالا حالا ها هم درست نمیشه باز خدا خیرش بده حاضره طلاقت بده،عزیزم نگران پسرتم نباش همینکه تو مامانشی یه دنیا ارزش داره
مواظب حال خودت باش اینروزا هم میگذره
ممنون