امروز بابامو بردم به عنوان داور معرفی کردم
قاضی بهش گفت نذار جدابشند باهاشون حرف بزن بابام گفت من از خدامه شوهرهش دست بردارنیست از کارهاش
قاضی به من گفت ولش کن بذار پیام بده چند سال دیگه از سرش میفته
گفتم رختخوابش از من جداست باموبایل میره حمام باموبایل میره دستشویی با موبایل میخوابه این چه زندگیه وادارش کنین بره دکتر تا منم برم پی زندگیم
همین که گفتی رختخوابش جداست باید حساب کار دستش می آمد
تازه خود آدم درخواست طلاق داده
اینا فقط میخواند آمار صلح دادنشون بالا بره اگه قبلا بود یه حرکتی میکردند ولی انگار یه چیز عادیه که مردها این کارها رومیکنند همچین میگند که گاهی شک میکنم میگم نکنه ایراد منم که به این کارش ایراد میگیرم
خاک بر سر اون مرتیکه. از سرش می افته؟ یارو مریضه چی قراره از سرش بیفته
ایشالا اینا چیزای اینجوری سرشون بیاد تا بفهمن با یه آدم منحرف زندگی کردن چه دردیه.
بله واقعا یه چیزهایی باید سرشون بیاد تا عمق فاجعه روبفهمند اینقدراین چندروزه بابا ومامان توگوشم خوندند که به قاضی گفتم تو وادارش کن بره دکتر من میرم سرزندگیم
به قاضی میگفتی بیاد جای تو چند روز زندگی کنه ببینه دووم میاره :|
فقط میگن زندگی کنید حالا اگه تو این زندگی داری جون میدی و عذاب میکشی که اصلن مهم نیس :| زنی باید بسااازی و بسوووزی :|
اگه چندسال پیش بود بااین رک گوییهاش حکمی براش میبریدند ولی الان انگار قاضی ها هم تعصب قبل روندارند فقط میخواند آمار صلح دادنشون بالا بره