الان دارم لالایی زندوکیل روگوش میدم اشکهامو میشمرم نیاز داشتم تا بغض این چندروز وچند شبه خالی بشه
چه خوبه اینجا هست که بنویسم واروم بشم
لالا کن دختر زیبای شبنم
لالا کن روی زانوی شقایق
بخواب تا رنگ بیمهری نبینی
توو بیداریه که تلخه حقایق
تو مثل التماس من میمونی
که یک شب روی شونههاش چکیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود
که خوابم برد و کوچش رو ندیدم
حالا من موندم و یه کنج خلوت
که از سقفش غریبی چکه کرده
تلاطمهای امواج جدایی
زده کاشونهمو صد تکه کرده
دلم میخواست پس از اون خواب شیرین
دیگه چشمم به دنیا وا نمیشد
میون قلب متروکم نشونی
دیگه از خاطره پیدا نمیشد
صدام غمگینه از بس گریه کردم
ازم هیچ اسم و هیچ آوازهای نیست
نمیپرسه کسی هی! در چه حالی؟
خبر از آشنای تازهای نیست
به پروانهصفتها گفته بودم
که شمعم میل خاموشی من نیست
پرنده رو درختم آشیون کن
حالا وقت فراموشی من نیست
تو مثل التماس من میمونی
که یک شب روی شونههاش چکیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود
که خوابم برد و کوچش رو ندیدم
قسمت تماس با من برات ارسال کردم
ممنون عزیزم .وای خانمی محبت داری منم والزایمر دیگه
منم الان داشتم این آهنگ رو گوش میدادم و دلم میخواد بغضم رو رها کنم
یه بغض سنگین که داره خفه ام میکنه
عزیز دلم بیا بغلم خواهری