تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

دلهره های مادرانه

مامانم تا بچه نداشتم همیشه میگفت مادر نیستی که بفهمی

الان همین جمله شده ورد زبونم 

الان استرسم از کرونا فقط بخاطر پسریه وبس

حتی سعی می کنم بغلش نکنم ونبوسمش 

اما امروز دلم لک زده برای اینکه بگیرم تو اغوشمو بچلونمش وصدتا ببوسمش 

خارج از این موضوع کرونا خیلی همدیگه رو بغل میکردیم ومیبوسیدیم 

وقتی میبردمش پیش دبستانی مراسم وداع داشتیم ازبس پسری میرفت ومیومد هی میگفت یه بوس دیگه یه بغل دیگه 

توی پیش دبستانی میگفتند با احساس تر از پسر شما نداریم برعکس پدرش 

الان دلم یه عالمه برای پسرم تنگ شده 

دلم میخواد روزی صدبار بغلش کنم تا دلتنگیم رفع بشه احتمالا میگید خب مگه خلی برو بغلش کن 

خب این صد دفعه اضافه بر بغل هایی که یواشکیه کرونا انجام میدم 

دیشب تا حالا استرس گرفتم وصبح تاحالا سعی کردم تاجایی که میشه پسری رو نبوسم ولی امان از وقتی که قصد میکنی یه کاری رو نکنی 

مثلا از وقتی گفتند دست به چشماتون نزنین  دقیقه ای یکبار چشمم می خاره 

پسری هم که یاد گرفته یکی میخواد بوسش کنه میگه کرونا اومده بوس نکنین 

بعد گاهی وقتا میاد خودش مارو میبوسه ومیگه من کرونا دارم حالا شما کرونایی شدین درواقع منتظره ما جیغ جیغ کنیم که چرا مارو مبتلا کردی واون غش غش بخنده 

حالا قضیه های گریه دارمم میگم 

اینکه مدام میگند دست بشورید خب اخه وقتی اب نداریم چجوری دست بشوریم 

الان مردم خونه تکونی می کنند تو محله ما اینقدر ماشالله ساختمان ومجتمع که هیچ برج ساختند وهمه هم به یمن پمپ راحتند بعد ما که خانه ویلایی داریم یه قطره اب نداریم 

باید نصف شب بلند شیم اب برداریم 

لوله تانکر از سرما شکسته وبا با هی امروز فردا میکنه وما همچنان بی اب هستیم باور میکنین خونه تکونی نکردیم 

تازه بابام میگه نمیشه دیگه به این قالی شویی هام اعتماد کرد میبرند میشورند میارند دم راه یه عطسه میکنند تمام 

جالب اینکه تو این هیرو ویری یوهو گاز قطع میشه چون فلان جا دارند عملیات نمیدونم چی چی انجام میدند 

مونده یه برق 

کم کم مثل ادمهای اولیه باید زندگی کنیم 

بابا رفته فروشگاه حبوبات بخره میگه همچین مردم هجوم اوردند من فکر کردم قحطی اومده به جای کرونا 

اینجور هجوم اوردن هم یعنی افزایش قیمت وبدبختی جدید 

الهی بمیرم برای دل مردممون که چجوری خودشون رو دادند دست بعضیا 

خودشونم دامن میزنند به هرچی مصیبته اینجوری از ما بهترون بیشتر سودجویی می کنند .






نظرات 2 + ارسال نظر
حوا شنبه 10 اسفند 1398 ساعت 10:56

من اگر دخترم رو نبوسم می میرم...
با بوسیدن دخترم انرژی میگیرم

اتفاقا ما هم آب خونمون قطع شده بود.. همسرم عصبانی شده بود فحش میداد می گفت هی میگید دستاتون رو روزی 20 بار بشورید خوب به سلامتی تا چند وقت دیگه آب هم نیست

خدا حفظ کنه دختر کوچولوتونو اگه روشون میشد اب رو هم احتکار میکردند بعد همه صف میبستند برای دست شستن

Baran پنج‌شنبه 8 اسفند 1398 ساعت 11:36 http://haftaflakblue.blogsky.com/

اینجا اونقدر مسافر اومده،آب شهر مثال چِکه ی ناودونِ
البته مسافر نیستن،نیست که،از هرکجای ایران عزیز،اینجا خونه خریدن و
گذاشتن،والان که تعطیلاتِ،خونه های خالی،پراز سکنه شده،اینه که آب و
فاضلاب استان،پیغام فرستاده که،رشت چه خبره؟ظخایر آب تسفیه مون تموم شده

ای وای کاش جاده هارو میبستند مردم همیشه در صحنه انگار اصلا موضوع رو جدی نگرفتند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد