تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 21 شهریور 1397 10:38
    بابا جونم رفت خودم اشهدش روخوندم درست یک ساعت پیش
  • نمیدونم امروز چی میشه یکشنبه 18 شهریور 1397 09:00
    دیروز خیلی شیک زنگ زده به بابا وبرای اولین بار به بابا سلام کرده ،بابا چشماش ضعیف ترشده ومتوجه نشده اون شماره آدمه به قول خودش سلام هم که کرده یباره نشناخته وجوابشو داده بعد یوهو آقا میگه فردامیام پسری رو میبرم مثل دفعه ی قبل نکنیدها بابا هم بازم ازطرز حرف زدنش که دستوریه وانگاری بچه اشو سپرده دست نوکرهاش ناراحت میشه...
  • بابا بزرگ پنج‌شنبه 15 شهریور 1397 16:03
    یه روز فکرنمیکردم پوشک پدربزرگم روعوض کنم با مامان شیفت بودیم مامان رفت دنبال یه کارضروری پدربزرگم تب کرد هرچی پاشویه اش کردم فایده نداشت بماند که چی شد ولی مجبورشدم پوشکش روعوض کنم فکرمیکردم بدم بیاد یا ناراحت بشم از کاری که باید بکنم ولی بیشتر ناراحت شدم که چرا کوه عظمت بچگیهام شده یه تیکه استخوان که ناتوانم ازجابجا...
  • چهل کلید سه‌شنبه 13 شهریور 1397 12:07
    امروز دعای چهل کلید روخوندم نمیدونم چقدر اثر داره نمیدونم اصلا همچین دعایی صحت داره یانه ولی امید چیز خوبیه بهم آرامش میده این چندوقته کارم شده ذکر گفتن ودعا خوندن وقرآن خوندن آدم بهم پیام داده "تف به روت " هنوز تولیست سیاه گوشیمه
  • بچه داری یکشنبه 11 شهریور 1397 07:46
    جمعه هم پیام داده بود بچه رو ببرحمام میام میبرمش انگار من نوکراینم دست به سینه اشم خوبه که گذاشتمش تولیست سیاه گوشیم تادیرترمتوجه بشم دیشب پیام داده فردامیرم ازدستت شکایت میکنم من ازخدامه بره خودش شکایت کنه تا حالیش کنم یه من ماست چقدر کره داره بذاربره بگه بچه رو بهم نشون نمیده منم میگم حرف ندارم خرجی بده تا بچه...
  • یا قابض جمعه 9 شهریور 1397 12:17
    پدربزرگم حالش خیلی بده دکترها جوابش کردند بچه های قدیمی درجریانند که سرطان داره مامان هرروز اعصابش بیشترخورد میشه دیروز اومدم محلات پیش داداشم احتمالا فردا یا پس فردا برمیگردم حال خودمم خوب نیست همش یاد اونموقع ها که بخاطر بارداریم خونه پدربزرگم استراحت مطلق بودم میفتم ادم دیروز پیام داد مثل اینکه من نوکرشم پیام دادکه...
  • خدمه بیمارستان دوشنبه 5 شهریور 1397 13:50
    دلم هوای بچگیم روکرده امروز باآدم بحثم شد وقتی اینقدر روش تو روم بازه که راحت میگه برومهرت روببخش اینقدر خواهرش پرو شده که میگه چیزی بنام حمیدنیست که بگیری اینقدر پرو شده که حدی برای گفتنش نیست چرا دل دل میکنم چرا نمیرم مهر وبذارم اجرا چرا پدرشو درنمیارم چرا دلم که میشکنه خدا هیچ چیزی به عنوان نشونه برام نمیفرسته...
  • برای نیلین عزیزم دوشنبه 5 شهریور 1397 10:44
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 4 شهریور 1397 18:22
    بچه ها اگه کسی هست که رمزرونداره حتما آدرس بگذاره من برای همه رمز فرستادم نمیدونم رسیده یانه مطهره جان آدرس برام بذاربیزحمت. نیلین عزیز یه کلمه به عنوان رمز برام بفرست تاتوی یه پست مختص خودت رمز روبرات بفرستم زن کویر عزیز نتونستم برات کامنت بگذارم چندروز دیگه حتما ورودی وبلاگم رمزی میشه نگید نگفتید ها
  • [ بدون عنوان ] جمعه 2 شهریور 1397 22:34
    پست پایین باهمون رمز قبلیه تاچندروز دیگه حتما رمز روبه همه ی دوستانی که پیام گذاشتند میدم لعنت به همه ی غصه ها امروز دیدم چجوریه همه قوم الظالمین گردش وتفریحشون ترک نمیشه فقط خودم هستم وخانواده ام که داریم حرص میخوریم دریک اقدام یوهویی یکم به سروصورتم رسیدم ماسک گذاشتم حتی موهامو رنگ کردم مامان روهم مجبورکردم که خودم...
  • عوارض دارو پنج‌شنبه 1 شهریور 1397 17:19
  • رمز سه‌شنبه 30 مرداد 1397 17:09
  • نفقه یکشنبه 28 مرداد 1397 13:18
  • علوم غریبه وموکلین پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 18:44
  • جلسه دوم مشاوره پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 18:25
  • ببوگلابی پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 09:13
  • فشار این روزها دوشنبه 22 مرداد 1397 17:53
  • طاقچه بالا یکشنبه 21 مرداد 1397 18:56
  • فرشته های مهربون شنبه 20 مرداد 1397 23:14
  • لطفا همه نظربدین جمعه 19 مرداد 1397 10:55
  • حوا های پارانوئید ی جمعه 19 مرداد 1397 00:46
  • قلدری پنج‌شنبه 18 مرداد 1397 10:20
  • مشاوره پنج‌شنبه 18 مرداد 1397 00:07
  • الکی پلکی یکشنبه 14 مرداد 1397 22:33
  • روزنحس یکشنبه 14 مرداد 1397 20:55
  • تبعید 2 شنبه 13 مرداد 1397 23:57
  • تبعید 1 شنبه 13 مرداد 1397 23:56
  • [ بدون عنوان ] شنبه 13 مرداد 1397 13:44
  • مادر کار خراب کن چهارشنبه 10 مرداد 1397 18:24
  • هرزه ها عزیزترند سه‌شنبه 9 مرداد 1397 16:28