-
خواستگار دراز
سهشنبه 16 بهمن 1397 11:43
-
گریه کردم برای همه ازدست رفته هام(همون رمز قبلی)
چهارشنبه 10 بهمن 1397 19:29
-
مشاور برای داوری
یکشنبه 7 بهمن 1397 15:53
وای که چقدر پشیمونم ازاینکه باادم سربردن بچه توافق کردم واقعا نمیشه بهش رحم کرد دلم میخواد یبار دیگه شکایت ملاقات بچه رو راه بندازم ولی خسته ام از دادگاه رفتن . ادم هر روز کثیفتر میشه . جمعه عصر براش تو برگه نوشتم که بچه نمیتونه چی بخوره وچی باید بخوره توضیح دادم که مریض میشه اولا که هیچی براش نخرید موقعی که میخواست...
-
حرفهایی شبیه ته مونده های دلم
جمعه 5 بهمن 1397 22:45
این مطلب رویه جایی خوندم خیلی به دلم چسبید انگار حرف دل من بود اینجا کپیش کردم من یه مادرم و میخوام به پسرم یاد بدم مثل تو نباشه .یه روز براش یه عروسک میخرم و بهش میگم اگه از اون خوب مراقبت کنه جاییزش ماشینه بهش یاد میدم مسءول عروسکیه که انتخاب کرده وقتی صاحبش شده باید بهترین صاحب دنیا باشه یاد میدم مسءول انتخابش باشه...
-
نتیجه نصف ونیمه شکایتها
چهارشنبه 3 بهمن 1397 22:11
حکم دادسرا برای ضرب وشتم اومد ارجاع داده شده به دادگاه اصلی، حکم نفقه هم اومد اینقدر قانونهای مسخره ای داریم که نگو نفقه ی من فقط ماله اون چندماهیه که توروند شکایت بوده دوباره باید چندماهه دیگه برم شکایت برای طلاق هم 16 ام ازطرف قاضی نامه دادند به اتاق ارجاع به دفترخانه طلاق که زنگ بزنند به آدم که چون داور تعیین...
-
دلنگرونیهام
چهارشنبه 26 دی 1397 16:18
گاهی وقتها سروقوع یه اتفاق خودمو خیلی بیش ازحد کنترل میکنم وارامشی دارم که هرکس میبینه تعجب میکنه ومیگه چه خوب که کنار اومدی واگه مابودیم فلان میکردیم وبهمان میکردیم ولی چند وقت که ازش میگذره یوهو یه تلنگرهایی به شیشه دلم زده میشه ،یوهو به خودم میام که چرا به موقع عزاداریشو نکردم که حالا اینجوری اذیت بشم این ساعت به...
-
دادگاه ضرب وشتم دونفری
شنبه 22 دی 1397 10:55
امروز رفتم دادگاه ضرب وشتم دونفریمون باید میرفتیم دوباره بهم چیز گفت قاضی بهم گفت قسم بخور قسم خوردم اینقدر شوهرم لجش گرفت گفت قسم دروغ خوردی گفتم تو ومامانت قسم دروغ میخورین گفت تو کثیفتر از منی گفت کثیف تویی ومامانت که تورو تربیت کرد خسته شدم از دادگاه خسته شدماز دیدنش خسته شدم از دروغهاش امروز یه چیزایی میگفت...
-
وکیل گفت نگران نباش
سهشنبه 18 دی 1397 18:07
الان زنگ زدم اون وکیله که قبلا زنگ زده بودم بهم گفت یکی ازاون امضاها هم تایید بشه کافیه گفت هرچیزی داری که تواین چندسال امضا اونهاست روبه کارشناس ارائه بده خودش تشخیص میده گفت نگران نباش ، زورم میاد این یکی دیگه تایید نشه
-
دادگاه الزام به تحویل
دوشنبه 17 دی 1397 13:49
بیشرفا اومدند هم دروغ گفتند هم تهمت زدند هم بهم چیز گفت مامانش بعدهم امضا کج وکوله کردند توکاغذ پرونده که قاضی خنده اش گرفت منم نفرینشون کردم قاضی فهمید یه چیزایی که اونا دروغ میگند فرستاد برای خط شناسی دعا کنین خوب پیش بره خیلی بغض دارم گفتم میسپرمت به فاطمه زهرا وقتی حرف مفت میزنند تهمت میزنند به قرآن قسم میخورند...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 دی 1397 10:06
توراهرو دادگاه نشستم منتظرم نوبتم بشه اومده مادرشم با ویلچر آورده بدم میاد ازاین همه مظلوم نمایی تازه پشتشونو به من کردند انگار من کشته مرده ی روی ماه اینام دعا کنین به حقم برسم
-
اولین برف
شنبه 15 دی 1397 19:18
تاامروز صبح محلات بودم پیش داداشم پنجشنبه برف اومدو باپسری اولین برف بازیشو تجربه کردیم تاحالا برف بازی نکرده بود اصفهانم قربونش برم برفی نمیاد که بشینه انشالله امسال دررحمت خدابازبشه تا دل مردم شهر منم شادبشه ازاین بابت نیم ساعت برف بازی کرد اولش یواش واروم بادستکش دست میزد به برفها بعدش هرکاری بقیه بچه ها میکردند...
-
بازداشت آدم بابت ضرب وجرح
دوشنبه 10 دی 1397 13:42
دیروز ساعت 11 صبح پیام داده :(این گردونه میچرخه نوبت منم میشه حالا منو بازداشت کردن برو خوشحال باش یه پرونده کیفریه دیگه برام درست کردی. میچرخه) انگار چون یکشنبه روز تعطیلش بوده رفته خودشو به کلانتری معرفی کرده وبامامور فرستادنش دادیاری که بازداشتش کردند عصرپیامشو دیدم جوابشو دادم که :(اینو من نخواستم خودت خواستی. همه...
-
تماس بابا با برادرشوهر
یکشنبه 9 دی 1397 08:50
پدرم داورم شده، اون هنوز داور معرفی نکرده چون هیچ کسی داورش نمیشه بابام بخاطراینکه ازنظر شرعی چیزی رو دوشش نباشه به اون واسطه زنگ زده که گوشی روبرنداشته به برادرشوهر زنگ زده که هیچی جواب بابا رونداده فقط گوش داده اخرش بابام گفته من به خاطر شرع زنگ زدم و اون دنیای خودم برید به مادر هم بگید که این پسرش داره اینطوری...
-
ارجاع به شعبه دیگه
پنجشنبه 6 دی 1397 20:48
یه پیام برام اومد که همون شکایتی که برای یه دونگ خونه کرده بودم وگفته بودند به شعبه کیفری مربوط نمیشه ارجاع داده شده به شعبه ای که توش درخواست طلاق رسیدگی شد من تعجب کردم چون فکرمیکردم باید مجددبرم شکایت تازه میخواستم شکایت تنفیذبکنم نگران بودم بااون وکیلی که قبلا تلفنی حرف زده بودم دوباره حرف زدم البته توی تلگرام...
-
انتخاب داور
چهارشنبه 5 دی 1397 11:53
امروز بابامو بردم به عنوان داور معرفی کردم قاضی بهش گفت نذار جدابشند باهاشون حرف بزن بابام گفت من از خدامه شوهرهش دست بردارنیست از کارهاش قاضی به من گفت ولش کن بذار پیام بده چند سال دیگه از سرش میفته گفتم رختخوابش از من جداست باموبایل میره حمام باموبایل میره دستشویی با موبایل میخوابه این چه زندگیه وادارش کنین بره دکتر...
-
دادگاه طلاق
سهشنبه 4 دی 1397 17:27
امروز دادگاه طلاق بود به خواسته ی ادم شب قبلش نشستم خودم لایحه نوشتم وکیله که رفتم پیشش گفته بود بابت لایحه ۲۰۰میگیره بقیه هم نرخ گرفتم مشابه همین بود حالا ده تومن بالا پایین یکم زود رسیدم دادگاه اجازهگرفتم وچنددقیقه باقاضی حرف زدم بهش کلیتی از ماجرا رو گفتم البته قبلاپیشش دادگاه اجرت المثل و تمکین روهم اومده بودیم...
-
دادسرا بار دوم
دوشنبه 3 دی 1397 17:25
دیشب داماد خواهرشوهرم زنگ زد یعنی واسطه بشه میگه آدم گفته میخوام حوا برگرده سرزندگیش (که ازپیام دادن ادم بعدازاین صحبتها کاملا معلومه میخواد من برگردم) بعدم میگه آدم گفته من شکاکم منم هرچی مدرک داشتم نشونش دادم گفت پس این مریضه گفتم مریضه بره دکتر بعدکه خوب شد من میام سرزندگیم گفت که آدم گفته من باکسی نیستم گفتم بره...
-
ناامیدم از دادگاههام
پنجشنبه 29 آذر 1397 14:59
یکشنبه بعدازظهر دوباره زنگ زد که فرشم رودزدیدی گفت تو دوربین معلومه گفتم نامردی اگه امشب فیلمشو نیاری من ببینم کلی باهم بحث کردیم اخرش گفتم تاوقتی من دزدم تاوقتی مسخره بازی درمیاری دیگه سراغ بچه رونگیر و گوشی رودیگه جواب نمیدم تاالان مرتیکه معلوم نیست چشه خسته شدم از دستش بالاسرم ایستاده وسایلهارو هم چک کرده با دوربین...
-
تحقیقات محلی
یکشنبه 25 آذر 1397 15:12
رفتم دادسرا وهرچی بود رو گفتم دادیارش گفت برگرد خونه بابات اینجوری برات بهتره بااین اوضاع وقتی برگشتم داداشم زنگ زد که دارم میام اصفهان زنگ بزن هماهنگ کن که بریم وسایلتو بیاریم رفتیم وسایلمو اوردیم داداشم که اصلا تو نیومد بابا هم تا توی راه پله ها ادم ایستاده بود بالای سرم یه نگاهش به من بود یه نگاهش به دوربین که...
-
دادسرا
پنجشنبه 22 آذر 1397 09:20
امروز نوبت زدند دادسرا اولین جلسه برای ضرب وشتمه اینقدراسترس دارم که نمیدونم چی بگم نمیدونم چم شده خسته شدم ازدادگاه رفتن یه حس بدی دارم شاید تاثیر دروغهای ادمه شاید تاثیر دادوبیدادهاشه احساس میکنم زبونم قفل کرده وقراره گندبزنم امروز دعام کنین انرژی مثبت بفرستین دیروزتو کلانتری گفتند باید شاهد عینی داشته باشی من که...
-
مشاوره کلانتری
چهارشنبه 21 آذر 1397 11:59
ازدست خودش ومامانش بابت یه دونگ خونه شکایت کردم . امروز نوبت مشاوره کلانتری داشتیم رفتیم کلانتری یه دروغهایی گفت قلبم درد میکنه بغض دارم گریه ام نمیاد مدام میگفت ازش دزدی کردم میگفت رفتم شکایت ازپدرت و شاهدهم دارم که بهم تهمت زده واینا بعدم میگفت نه فحشش دادم نه دست بهش زدم نه توهین بش کردم حق نداشته برگرده خونه حق...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 آذر 1397 09:52
دیروز سرلجبازی خودش رفت درخواست طلاق داد ۱۶۴۰۰۰تومن هم هزینه داده بود همه تعجب کردند
-
حیوون وحشی خونگیه من
شنبه 17 آذر 1397 09:25
هی پیشونی منو کجا میشونی بخاطر بچه ام یه دستی بهخونه کشیدکم وقتی اومد دید عصبی شد چیزم گفت بعدم جاروبرقی رو برد تو اتاق درو قفل کرد وهمچنان اشغال میریزه مثلا تخمه میخوره پوستاشو میریزه توپذیرایی اینقدر نفهمه حاضره بچه اسیب ببینه ولی اون به خواسته اش برسه به مشاوره گفتم که چیکارمیکنه گفت این خطرناکه برگرد خونه مامانت...
-
حیوون وحشی خونگیه من
شنبه 17 آذر 1397 09:21
هی پیشونی منو کجا میشونی بخاطر بچه ام یه دستی بهخونه کشیدکم وقتی اومد دید عصبی شد چیزم گفت بعدم جاروبرقی رو برد تو اتاق درو قفل کرد وهمچنان اشغال میریزه مثلا تخمه میخوره پوستاشو میریزه توپذیرایی اینقدر نفهمه حاضره بچه اسیب ببینه ولی اون به خواسته اش برسه به مشاوره گفتم که چیکارمیکنه گفت این خطرناکه برگرد خونه مامانت...
-
آدم یه حیوونه
یکشنبه 11 آذر 1397 16:09
آدم دیگه آدم نیست یه حیوونه اصلا ازحیوون هم بدتر وپستتره آدم از یزید إمام حسین کش هم پستتره یزید عاشق زن شوهردارشد وگفت اشکالی داره واون اشکال شوهرداربودنشه ونقشه کشید که ازشوهرش جدابشه بعد بره به عشقش برسه ولی آدمهای این دوره پستترازیزید شدند همشون متاهلند ودنبال یه متاهل دیگه راه میفتند هروقت یه ناراحتی پیش میاد...
-
دفترقضایی اعتراض به رای اجرت المثل
دوشنبه 5 آذر 1397 10:45
دیروز آدم وقتی بچه رو برگردوند کمی وسیله های منم آورد مامانم میگه این واقعا حالش خوب نیست تودلم میگم این از روز اول منو نمیخواست اگه میخواست اینقدر راحت دلش نمیخواست وسایل منو بیاره یا میخواد ازشرم راحت بشه یا میخواد یکی دیگه روبیاره توخونه بگه مجرده غیرازاین نیست بااینکه باید خوشحال باشم که هربار یه تیکه ازوسایلم...
-
مامان بدی شدم
شنبه 3 آذر 1397 19:07
این روزها زیادی کم حرف شدم ازمنه پرحرف این خیلی بعید بود دلم میخواد هرچی این چندروز بهم گذشته روبنویسیم خلاصه اش رومینویسیم نمیدونم چرا دستم نمیره ریزش روبنویسیم دستم هم سنگین شده دیروز دوباره سر بردن بچه بحثمون شد خودش چندروز پیش گفت بیا وسایلت روببر فعلا سرماخوردیم نمیتونیم اما ازاونروز تاحالا اعصابم بهم ریخته دیگه...
-
اجرت المثلم ردشد
پنجشنبه 1 آذر 1397 09:44
اجرت المثلم رد شده خداازشون نگذره کاش عمرشو خداازش میگرفت دلم میخواد یه فراموشی مطلق بیاد سراغم حالم خیلی ازش به هم میخوره دیروز فهمید که حسابهاشو بستم سرم دادزد نفرین کرد گفت برو خوشحال باش گفت بخاطر کارمن مجبورشده موقع خرید گدایی کنه ازاین واون چون رفته فروشگاه ویوهو دیده هیچ کدوم کارتهاش جواب نمیده گفتم توکه...
-
بستن حسابها
سهشنبه 29 آبان 1397 11:30
ازدیروز بگم که چقدردوندگی کردم ازصبح کله سحرباید بری اسمتو پشت در ثبت اسناد بنویسی بعدا تا 7:45صبرکنی تادر بازکنن من نفر ششم بودم وقتی نوبتم شد گفت استعلام ازراهور (برای توقیف ماشینش) هنوز نیومده باید ده روزدیگه سربزنید بعدش یه فرم دادند بهم که برم به تمام بانکها وموسسات مالی سربزنم برای بستن حسابهاش خوب تقریبا 33 تا...
-
دادگاه اجرت المثل
یکشنبه 27 آبان 1397 19:28
دیووز تودادگاه ازحرفای آدم بهم ریختم زدم زیر گریه مرتیکه خوب حرفاشو میزنه بعدم حالمو دید گفت بیا برسونمت بابامو توخیابون دیده بابچه زنگ زد اشتباه داری میری بابات اینطرفه بعدهم به بابام گفته من زنگ زدم بهش الان میاد بچه امم ذوق کرده فقط جواب بچه گفته جانم بغلشم نکرد ه ورفته بود بچه هم کلی گریه کرد هنوزدوتاخیابون رد...