تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

خدایا دلم برات تنگ شده

همیشه میدونی هست 

براش تکراری نیستی 

لازم نیست بهش ثابت کنی که برای باهاش حرف زدن به اندازه کافی خوبی ودر شانشی 

در همه حال برات وقت داره 

بهت گفته در هر حالتی که هستی باهام حرف بزن 

گفته من همه زندگیتو میبینم لازم نیست تک تک  اتفاقات بدت رو تعریف کنی 

تمام ظلمهایی که بهت شده رو دیدم 

تمام حرفای بدی که بهت زده شده رو شنیدم 

تمام کتک هایی که خوردی رو شاهدش بودم 

هیچ وقت بهت نمیگه چون زنانگی بلد نبودی اون حق داشته از شب عروسی بهت خیانت کنه 

هیچ وقت بهت نمیگه چون اشپزی بلد نبودی پس حقت بوده دستت بسوزه 

هیچ وقت بهت نمیگه چون بچه دار نمیشدی حقت بوده سرت هوو بیاد 

وهیچ وقت بهت نمیگه چون خوشگلتراز تو توی خیابونه دیگه شوهرت حق نداره تورو بخاطر ذات تنوع طلبیش دوست نداشته باشه 

اون خیلی مهربونه 

امشب خیلی دلم گرفته 

از اون لحظه هاست که دلم میخواد خدا دست نوازشش رو روی موهام بکشه وبگه حوا تا منو داری غم نداشته باش خودم تلافی همه لحظه های سختتو سرش درمیارم 


خسته نباشم

یه معجزه شد وامروز ظهر اب قطع نبود منم بااینکه کمی کسالت داشتم شروع کردم به کار کردن اول رو فرشی وپتوهارو توی حیاط اونم با اب سرد شستم بعدم سرویس حمام ویخچال واشپزخانه خونه مامان اینارو غذا هم پختم والان یک عدد خسته وکوفته درحال غش کردن کنار بخاری هستم  خودم باورم نمیشه چند ساعتی از نعمت  اب محروم نبودیم 

وقتی پسری بد غذا میشه تنها راهش اینه همون غذا رو با کمی پنیر پیتزا اسنکش کنم حالا حتما هم نباید نون اسنک باشه 

الان بانون معمولی وکمی سبزیجات وپنیر پیتزا  یه شام مقوی براش درست کردم اینجوری بدون اعتراض غذاشو میخوره 

امار کرونایی

دیروز تاحالاعده ای از  ادمهای معروف یا ازمایش کروناشون مثبت شده یا فوت کردند که جمعشون با امار اعلامی از سوی شبکه خبر نمیخونه .

یا ما ساده ایم که اخبار رسمی رو باور می کنیم 

یا بازم ساده ایم که اخبار دنیای مجازی رو نگاه می کنیم .

این وسط اگه کسی اعلام میکرد که چند نفر از انفولانزا ، سرطان،دیابت یا حمله قلبی یا حتی تصادف کشته شده اند  چیکار می کردید.


کرونا وطب سنتی

امشب پسری تب کرده ومن پراز استرسم سرفه هاش بدتر شده یادم نمیاد چیزی خورده باشه که براش بد بوده باشه 

از وقتی یادمه همیشه شبها موقع خواب باهم دعا میکنیم خدایا مواظب همه ی ببه ها باش 


امشب از ته دلم برای همه بچه های دنیا دعا کردم خیلی سخته که یه بچه این مریضی هارو تحمل کنه 

مامانم میگه اینقدر ادم از خدا بیخبر هست که نگو 

میگه هر چیزی تو شبکه مجازی گفتند برای مقابله با کرونا بخورید یا نایاب شده یا گرون 

میگه دارچین کلا نیست 

زنجبیل رو احتکار کردند که امروز انبارشو پیدا کردند 

اسفند وعنبر نسارا تو عمده فروش ها حداقل دوسه گاهی چهاربرابر شده 

مصطکی وهلیله وسیاهدانه واویشن   هم گرون شده اینا که میگند عرض ۱۲ساعت اتفاق افتاده ها 

فکرشو بکنین مثلا چه اتفاقی برای الاغ افتاده که ارزش عنبر نساراش رفته بالا خودشم خبر نداره وگرنه تولیدش نمی کرد والا 

مامانم میگه طرف بدنش داغه از نظر ما اصلا مجاز نیست سیاهدانه بخوره امده ربع کیلو سیاهدانه میخواد برای کجاش نمیدونم

خب برای یه عده خوردن اینا خطر ناکه 

توروخدا وقتی یه چیز گیاهی توی اینترنت میخونین نرید بخرید وبخورید اینها هم مثل داروهای شیمیایی دوز داره 

تا مزاجتون رو نمی‌دونید چیه سرخود لب به چیزهای گرم نزنید تا یه حد مجازید 

 بیشتر بخورید فاتحه کبدتون رو باید بخونید 

الان میخواند جلوی کرونا رو بگیرند یه فاجعه توی عطاریها داره رخ میده 

بعضیاشون واقعا دارند سواستفاده میکنند خب تو دنیا هنوز نمیدونند راه درمانش چیه همون روز اول سر در عطاری نوشته داروی کرونا موجوده یعنی چی نمیدونم 

اکثر نسخه هایی روهم که الان یک سری متخصصان طب سنتی یا اسلامی دارند توصیه میکنند داروی ارامبخشه فکر نکنین بیماری کرونا رو ازبین میبره نه فقط بهتون ارامش میده که استرستون باعث پایین اومدن ایمنی بدنتون نشه 

اون هم دوز داره نه اینکه بشینی از صبح تا شب چهارصدتا قوری گل گاوزبان دم کنی بخوری  به خودتون رحم  به نمی کنیدبهه بچهاتون رحم کنید بعضی ازاین داروها رو بچه ها نباید بهش لب بزنند بعد طرف ۵۰گرم میخره مخصوص بچه اش 

مامانم میگه من اگه بفهمم طرف خیلی گیجه واحتمالا خودش یا بچه اشو میخواد به کشتن بده اصلا بهش چیزی نمیفروشم 

کاش بجای این صفحه مجازی میرفتند سراغ چهارتا کتاب که منبعش مشخص باشه اونجوری اطمینانش هم بیشتره 






دلهره های مادرانه

مامانم تا بچه نداشتم همیشه میگفت مادر نیستی که بفهمی

الان همین جمله شده ورد زبونم 

الان استرسم از کرونا فقط بخاطر پسریه وبس

حتی سعی می کنم بغلش نکنم ونبوسمش 

اما امروز دلم لک زده برای اینکه بگیرم تو اغوشمو بچلونمش وصدتا ببوسمش 

خارج از این موضوع کرونا خیلی همدیگه رو بغل میکردیم ومیبوسیدیم 

وقتی میبردمش پیش دبستانی مراسم وداع داشتیم ازبس پسری میرفت ومیومد هی میگفت یه بوس دیگه یه بغل دیگه 

توی پیش دبستانی میگفتند با احساس تر از پسر شما نداریم برعکس پدرش 

الان دلم یه عالمه برای پسرم تنگ شده 

دلم میخواد روزی صدبار بغلش کنم تا دلتنگیم رفع بشه احتمالا میگید خب مگه خلی برو بغلش کن 

خب این صد دفعه اضافه بر بغل هایی که یواشکیه کرونا انجام میدم 

دیشب تا حالا استرس گرفتم وصبح تاحالا سعی کردم تاجایی که میشه پسری رو نبوسم ولی امان از وقتی که قصد میکنی یه کاری رو نکنی 

مثلا از وقتی گفتند دست به چشماتون نزنین  دقیقه ای یکبار چشمم می خاره 

پسری هم که یاد گرفته یکی میخواد بوسش کنه میگه کرونا اومده بوس نکنین 

بعد گاهی وقتا میاد خودش مارو میبوسه ومیگه من کرونا دارم حالا شما کرونایی شدین درواقع منتظره ما جیغ جیغ کنیم که چرا مارو مبتلا کردی واون غش غش بخنده 

حالا قضیه های گریه دارمم میگم 

اینکه مدام میگند دست بشورید خب اخه وقتی اب نداریم چجوری دست بشوریم 

الان مردم خونه تکونی می کنند تو محله ما اینقدر ماشالله ساختمان ومجتمع که هیچ برج ساختند وهمه هم به یمن پمپ راحتند بعد ما که خانه ویلایی داریم یه قطره اب نداریم 

باید نصف شب بلند شیم اب برداریم 

لوله تانکر از سرما شکسته وبا با هی امروز فردا میکنه وما همچنان بی اب هستیم باور میکنین خونه تکونی نکردیم 

تازه بابام میگه نمیشه دیگه به این قالی شویی هام اعتماد کرد میبرند میشورند میارند دم راه یه عطسه میکنند تمام 

جالب اینکه تو این هیرو ویری یوهو گاز قطع میشه چون فلان جا دارند عملیات نمیدونم چی چی انجام میدند 

مونده یه برق 

کم کم مثل ادمهای اولیه باید زندگی کنیم 

بابا رفته فروشگاه حبوبات بخره میگه همچین مردم هجوم اوردند من فکر کردم قحطی اومده به جای کرونا 

اینجور هجوم اوردن هم یعنی افزایش قیمت وبدبختی جدید 

الهی بمیرم برای دل مردممون که چجوری خودشون رو دادند دست بعضیا 

خودشونم دامن میزنند به هرچی مصیبته اینجوری از ما بهترون بیشتر سودجویی می کنند .






لایحه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خدایا بازم شکرت

خونه مادر جون منتفی شد داییم مخالفت کرده منم خداروشکر میکنم اینجوری با مامانم هرگونه بحثی تموم میشه 

تا سالها هم استرس اینو ندارم که اگه خدای نکرده مادرجونم چیزیش بشه تکلیف منم روشن نیست 

حتما صلاحم اینطوری بهتره