تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

مهریه گرفتنی نیست

لطفا این 

لینکhttps://tejaratnews.com/%D9%85%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA 

رو ببینید 

دقیقا همه مصیبت های منو شرح میده 

تمام بدبختی هامو 

دقت کنید متوجه میشید که چه کسی مسبب این حال وروز هست خدا لعنتش کنه 

امیدوارم ببینم که با نکبت میمیره مثلا میخواد امار طلاق کم بشه  

 به این نتیجه رسیدم جامعه ای که نمیتونه جلوی گرونی ودزدی وبدبختی رو بگیره این قانون رومیذاره که مثلا  سر پرستان  خانواده (نرینه هایی که بجز رختخوابشون به چیز دیگه ای فکر نمیکنند منظورمه نه مردای جامعه  که چندتاییشون هنوز زنده اند ) 

بیشتر تو فشار نباشند وراحتتر به جنایاتشون ادامه بدند 

یه عمر زحمت بکش جوونیتو بذار نخوری کن که طرف جمع کنه بره بت معشوفه اش حال وحول کنه وبعد چهارنفر مدافعان اسلام دم از عدالت بزنند قانونی بذارند که این حریصانه غریزه جنسی رو حمایت کنند وتو میمونی وراهرو دادگاه وبچه ای که باید نگهش داری 

مجدد یه پیامک دیگه اومد که درخواستی علیه شما به شعبه... ارجاع داده شده 

چند روز پیش رفتم دادگاه ببینم باید چیکار کنم 

متاسفانه اقا کنار درخواست اعسارش درخواست تعدیل پرداخت اقساط مهریه رو هم زده 

دوتا دوتا هم میتونسته درخواست بده ومن خبر نداشتم وهمه این کارها درجوار همون قانون مزخرف هست که نتونم زندانش کنم واین یه دور تسلسله 

امیدوارم هیچ مرد خون اشامی اینجا رو نخونه تا بتونه راه جدید درو یاد بگیره 


کی میدونه من چطوری زندگی میگذرونم  که تو دادگاه به چشم  دزد بیالمانگل نگاهمون  میکنند نه حق وحقوق شرعیم

بابا تازگیا رفته رو اعصابم که دوروز تو هفته کار نکن مگه چی میشه اصلا بیا پیش خودم کار کن یاد تموم مشکلات یک وسال نیم پیش خودم افتادم به احترامش جوابشو نمیدم بابامم میگه ازدستت راضی نیستم اینکه درکم نمیکنه ومیگه حرف گوش ندی ازدستت راضی نیستم اذیتم میکنه 

با زجر یه خرد پول جمع کردم که دندونم که شکسته رو درست کنم  پنجشنبه عصر نوبت گرفتم که دکترامجد ببینه ومعاینه کنه اگه قابل نگه داشتنه که با 800 تومن درستش کنم وگرنه بکشم ایمپیلنت هم که اصلا نمیتونم با اون هزینه اش انجام بدم (دکتر امجد دکتر عالی هست اصفهانیا میشناسندش)

 مامان اینا رفته بودند روستا و مناصلا حواسم به پسری نبود 

داداشم وزن داداشمم  برای یه کاری رفته بودند فولادشهر 

بگذریم که داداشم فهمید ناراحت شد که چرا زودتر نگفتی زنگ زده بود عادم که بچه بهونه اتو گرفته بیا یکی دوساعت ببرش گفته بود من وقت ندارم یعنی اینقدر نفهمه از اونبار که بچه رو دیده دیگه ندیده کامل به عنوان یه ادم که از ادمیت خارجه ثبت شده تو ذهنم 

با ایت الکرسی پسری رو گذاشتم تو خونه نمیدونید چه عذابی کشیدم تا برگردم گرچه از اول تا اخرش پای کامپیوتربود وخوشش شده بود که من نیستم ومیدونستم که از کنارش جم نمیخوره ولی اخر مادرم دیگه 

توی کلینیک چندتا زن اومده بودند جوری شوهرشون باهاشون رفتار میکرد انگار همین الان میخواند زایمان کنند واینکه اصلا مهم نبود براشون خرج دندونشون چقدرمیشه 

یادم افتاد به روزی که دندونمو با خرج خودم درست کردم عفونت کرده بود ونصف کامل صورتممثل ماهی پفکی شده بود وعادم گفت به من چه خودت برو دکتر 

دکتر تیکه شکسته دندونمو کند وگفت برو دوهفته دیگه بیا اونموقع بهت میگم 

انشالله که این دندونم بهم وفادار بمونه 

به یه معجزه فکر میکنم به معجزه ای که ابرومو بخره اونم مرگ عادمه یعنی میشه 

رفتم مشاوره با دوتا وکیل گفتندبا این وضعی که اقای ررررر درست کرده بازم خوبه اقساطی که برات بریدند بعدم گفتند بهتره بری جدا تقاضای طلاق بدی که دو یا سه سال طول میکشه وبه یمن اقای رررر 90 درصد قاضی قبول نمیکنه وباید مهرتو ببخشی 

بابا میگه صبر کن یه دونگ خونه رو بگیری ازش خودش میاد توافق می کنه 

این هفته باید سر بزنم دادگاه  بهارستان ببینم رای قطعی شده یانه 

راستی اقای مدیران محترمه یه مودم دست دوم بهم دادند که دکمه پاورش یکم مشکل داره بالاخره اینترنت از مخابرات گرفتم سرعت پینش بهتر از اینترنت ایرانسلمه تو این زیر زمین 

واقعا حالم خراب بود از استرس کارم خصوصا الان که فصل شلوغیه اگه یه روز دیگه ادامه پیدا میکرد حتما استعفا میدادم 

مشتریامون یه مشت بچه پولدارند که با زور پول دکتر شدند فردا هم وزیری نماینده ای چیزی میشند 

ومن راحت با چند غاز به اونا دارم خدمت میکنم تا راحت به مدارج عالیه برسند 

همینا دور هم میشینند برای بدبخت تر کردن امثال حوایی که هواشونو داشته قانون تصویب می کنند 








99/9/9

همه به هم تبریک میگفتند انگار قراره معجزه بشه ازاین چهارتا 9 کنار هم 

ساعت 9:13دقیقه این روز برام پیامک اومد که اقای عادم دوباره رفته اعسار مجدد زده

تازه مسئولین  همیشه فعال در صحنه هم  گیر دادند به اینکه چرا زندانی برای  بدهکاران مهریه  تعیین میکنند والا اینهمه راه درو از چی میترسند

به قول قاضی وقتی فرت وفرت میتونه اعسار بزنه چه فایده کافیه یک روزم بین رای قطعی تا درخواست اعسار بعدیش فاصله نباشه اصلا نمیشه طرف رو زندان کرد تا اخر عمرشم میتونه مهریه نده 

کی میدونه تو دل من چی میگذره 

کی صدامو میشنوه 

کی دستمو میگیره 

تو کشوری زندگی میکنم که فقط اسمش اسلامیه 

متاسفم برای مواقعی که به این اسلامی بودن افتخار کردم اصل اسلام تو دل ادمهاست از جامعه دیگه هیچ انتظاری ندارم   


صف های کرونایی

این روزها دردها روی دردها تلنبار میشه 

گاهی درد مردم رو که میبینی حتی درد خودت یادت میره 

صف طولانی وشلوغ پولوق (املاش درسته ؟)روغن وبرنج ومرغ و.... اوه خدایا 

یه عده خیلی محترم وبزرگوار تو استوری ها واستاتوس وهرجایی که بشه عکس وتبلیغ گذاشت عکس مرغ وروغن گذاشتند با ضربدر قرمز و با نهایت شجاعت از حماقت ادم هایی صحبت کردند که توی صف ایستادند تا مرغ ارزون بگیرند 

من با شجاعت میگم منم بذارید جزو همون ادم هایی که حماقت میکنند ولی همچین حسی ندارم 

رفتم خودکار بخرم  جایی باز نبود به فکرم رسید برم فروشگاه کوثر گفتم ان شالله قسمت لوازم التحریرش باز باشه 

شانس من باز که بود هیچی مسِیولش شده بود مسیول صادر کردن قبض رهتاب منم مجبور شدم برای دوتا خودکار تو صف باشم تا بهم خودکار بده توی صف به این فکر کردم خب وقتی هیچجای این اصفهان روغن سرخ کردنی نیست الان که توی صف هستم خب منم بگیرم این شد که با یه توفیق اجباریتونستم روغن وخودکار بگیرم وبرگردم 

توی راه هم هر کسی میرسید میپرسید این روغن رو از کجا خریدید 

راستش یاد بچگیم افتادم که با مامانم میرفتم تو صف کوپن 

یه عده ای که تعدادشون هم کم نیست همچین جبهه می گیرند انگار خطبه نماز جمعه میخونند با داد میگند چرا مرغ وروغن می خرید نخرید تا ارزون بشه خب مرغ نخورید مگه می میرید نه نمی میریمولی بگید چی بخریم مرغ کیلویی 36 تومن بعد عدس شده کیلویی 42 لوبیا شده کیلویی 47 

پنیر وشیر وماست گرون شده ماست که دیگه نگو 

قیمت برنج هم حرف نزنم بهتره 

جالب اینکه کسی که سخنرانی طولانی کردند ظهر عکس فلان غذا رو استاتوس کرده وگفته نیم کیلو گوشت گوسفندی خوشمزه اش کرده ومن سکوت می کنم از این رفتارش 


یه عده دارند میخورند نوش جونشون خدا ان شالله بیشترش کنه ولی زخم نشند رو دل بقیه 

من نمیتونم مرغ کیلویی 35 بخرم ازخدامه برم مرغ بگیرم کیلویی 15 نمیتونم فلان غذا رو با نیک کیلو گوشت تهیه کنم بذارم جلوی بچه ام 

فعلا که همه چی گرون شده نمیدونمچطوری فقط همین سه چهار قلم که با کارت ملی میدند رو کردند علم یزید 

الان سیب وهویج قیمتش چجوری شده چرا اونو نمیگید فقطبخاطر اینکه فلان دکتر شب گفته برای کرونا خوبه فردا صبح چند برابر شده 

خیار شده کیلویی 8500 قبلا جزو میوه یا همون سیفیجات ارزون بود 

تازه من حقوق دارم ودستم به دهنم می رسه 

واین ماه واقعا کم اوردم با اینکه خیلی هم اضافه کار داشتم وحقوقم از همه ماهها بیشتر بوده 

دلم به بورس خوش بود که اونم هیچی نگم بهتره 

متاسفانه تو مملکت ما اونایی که ضعیفند ومشکل دارند فقط دنبال یه لقمه نونند صداشون در نمیاد خیلی که بهشون فشار میاد یا خودسوزی می کنند یا از کوه خودشونومیندازند پایین شانس بیارند یکی فیلمشو گرفته باشه بذاره اینستا گرام تا بلکه یه عده خجالت بکشند یه کمکی بهشون بکنند 

یه لباس خیلی خیلیمعمولی برای تو خونه برای پسری خریدم 79 تومن مطمعنا شسته بشه به درد نمیخوره ولی به یمن وجود کرونا وزندانی بودن توی خونه با همون ها میشه ساخت 

بازم خداروشکر هزاران بار شکر که زندگیم میگذره وحتی از پدرمم کمک نگرفتم 


سرعتراینترنتم وحشتناک شده تازه یعنی مودمم بهتر از بقیه مودم هاست وهرجا بردمش بقیه گفتند چه سرعتش عالیه دو هفته است با زور دارم کار میکنم اشکم دراومده مجبورم از اینترنت ثابت استفاده کنم البته قبلش باید تلفن خونه رو اوکی کنمویه مودم جدید تهیه کنم 

اینم از اینترنتم 

هفته پیش داداشم پسری رو برد دم خونه  عادم 

عادم معلوم نبود چه غلطی می کرد که صداش رفته بود هوا بیخود کردی بدون هماهنگی با من اوردیش  حالا کی جمعه ساعت 4 بعداز ظهر که مغازه اشونم تعطیله 

کلا جمعه بعداز ظهر ویکشنبه ها تعطیله یکشنبه ها که هیچ 

جمعه هم شد جزو برنامه اش 

داداشمم ول کرده بود اومده بود بهش گفته بود لااقل غیرت داشته باش برای بچه ات یه کا پشن بخر بعد 5 سال 

عادم هم یک ساعت نشده بچه  رو برگردوند خونه  زحمت کشیده بود یه پفک دست خورده توی ماشینش رو داده بود بچه خورده بود 

پسری میگه وقتی بابا درو باز کرد با لباس زیر بود هی میپرسه چرا مگه جلو من زشت نیست 

بعدشم که فوری بچه رو برده بود بیرون اصلا تو خونه نگهش نداشته بود 

از طرف بنیاد هم مراسم گرفته بودند برای شهیدشون اونم دم خونه تا پروتکل ها رعایت بشه کوچه رو بسته بودند ومادر رو تخت سلطنتی جلوس کرده بودند بنر وگروه مداحی و برنامه رسمی و فیلم برداری ومصاحبه و.... 

مردم ما چه افتخار هم به این برنامه میکنند چه تعریفی هم می کنند همشون عکس وفیلمهاشو استاتوس کرده بودند 

کاش دوربین خدا هم میومد به مادر میگفت نظرت رو در مورد پسر هرزه ات بگو توکه میگی پسرت رو برای این مملکت دادی بگو ببینم برای این نوه ات تاحالا شکلات خریدی اصلا میدونی کجاست چیکار میکنه  تو که خوشحالی از بیت المال فلان حمایت وجایزه رو بهت دادند ولی میگی نوه ام مگه مجبوره گوشت بخوره خب نخوره معلومه شکم سیر از شکم خالی خبر نداره خیلی هم راحت میگه مهریه ات رو میخوای چه کنی خونه هم زیادته از حق یه ملت ویه مملکت حرف میزنه وشش نفر هم تعظیمش میکنند ولی تو دادگاه اونجوری حرف میزنه خوبه اعمال هیچکسی رو پیشونیش حک نمیشه 

خوشش باشه اینقدر که دستش به من نرسه از من حلالیت بطلبه