تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

نظر بدید

دوستای خوبم 

لطفا نظر بدید 

اولین پستم رو عوض کنم یا وبلاگم رو عوض کنم کلا کوچ کنم برم جای دیگه البته اینجا رو دوست دارم نظر خودم روی عوض کردن پست اوله شما هم نظر بدید خوشحال میشم 

خونه جدید فصل جدید

چقدر حرف برای گفتن دارم 

اول اینکه از تو خونه خودم دارم این پست رو میذارم 

هنوز نصف از خونه رو هواست 

فردا دادگاه دارم بابت نفقه عقب افتاده  پسری 

دیگه هیچ پیام وتلفنی بابت نفقه پسری نمیدم حساب رو براین گذاشتم که باباش مرده ولی از حقشم نمیگذرم میرم دادگاه حقو دادند دادند ندادند هم خدایی هست بسه دیگه گدایی کردن 

اقای امید هم دیگه بلاکش کردم دیدم این یه رابطه نادرسته مثلا چی که پسری باهاش حرف بزنه چشم انتظارش باشه منم که حسی ندارم ،ایشونم تا ابد ودهر درسشو بخونه یه زن نیاز به یه حامی داره نه کسی که هر چند ماه یبار بیاد سوک سوک کنه وبره .برای خودم ارزش قائل میشم وتمام .حالا فلان پروفسور ابراز علاقه کرده که کرده این رابطه سالم نیست عین اب تو هاون کوبیدنه .

یوهویی معلوم نشد چی شد هوس کار خیر به سرم زد وپول جمع کردم برای یه بنده خدایی یخچال خریدیم البته ناگفته نمانه چند تایی از شماها هم سهیم شدید واقعا خوشحالم کردید خیلی خیلی ،واینکه اون خانم هربار یه پیامک میزنه ودعا گوی همه اتون هست باورم نمیشه اینقدر خوشحال شده .منتها سخته این کارها واقعا خدا قوت به اونایی که از این کارهای خیر می کنند .خیلی سخته اونم بااخلاق من ،به هرکسی که توی مخاطب گوشیم بود پیامک دادم تاحالا از پدرمم پول تو جیبی نخواسته بودم همیشه خودش داده بود برای همین سختم بود از کسی کمک بخوام ولیچون ماله یکی دیگه بود تونستم حرفشو بزنم ولی فکر نکنم دیگه بتونم خارج از توانمه 

واما خونه جدید دارم باب میل خودم میچینمش 

خیلی چیزا کمه ولی دونه دونه مطمئنم که جورش می کنم 

بزرگترین مشکلم فعلا پسریه ومدرسه اش 

الان که حضوری شده ودیگه معلمش انلاین کار نمیکنه به مدرسه خودش خیلی دورم اینجا هم ثبت نامش نمی کنند میگند دوماه گذشته از سال وجا نداریم اموزش پرورش هم که حرفشو نزنم بهتره 

فقط لطف کردند اجازه دادند تو خونه خودم باهاش کار کنم وفقط برای امتحان ببرمش 

این کارو خراب کرد نظم رو به هم زد ودوباره مشکل دارم با پسری 


خونه ای که خریدم یه اپارتمانه 16سال ساخته وتنها چیزی که بهش توجه نکرده بودم پوسیدگی لوله ها بود 

همون چند روز اول با پکیج مشکل پیدا کردم ،صاحبخونه از سال 97دیگه سرویسش نکرده بود بعدم شوفاژها شروع داد به اب دادن وچند باری وسایلم خیس شد 

پکیج تاحالا یک میلیون خرجش شده البته هنوز نتونستم سرویسش کنم اون ماله ماه بعده چون حقوقم ته کشید .

ولی شوفاژها تازه متوجه شدم لوله کشیش پوسیده فعلا سرهم بندی شد تا بتونم پول جور کنم خرجش بالای ده میلیونه 

اینم از فواید خونه ام 

همسایه ها هم نمیگند کی تو این خونه اومده البته بهتر فعلا درگیر مشکلاتمم ولی مدیرجدید  ساختمان رو نمیدونم کیه 

احتمالا دوسه ماه دیگه بیفتم رو روال عادی 

فکر میکنم روی فروردین باید حساب باز کنم 

معده درد گرفتم از دست پسری 

اهان راستی تولد پیامبر رفتم شیرینی خریدم وبا مامانم آشتی کردم 

،تمام وسایلم رو خودم جمع کردم دوشبانه روز تا صبح نخوابیدم که بعدا سرگیجه گرفتم فقط روز اخر بابا وداداشم اومدند نظارت که کار گرا وسایل رو بار بزنند ازاونطرف هم خالی کنند 

خیلی سختم بود ولی چند شب هم اونطرف بیدار موندم تا وسیله های اشپزخانه وپذیرایی رو بچینم هنوز نصف اتاق پسری واتاق خودم هم کامل مونده 

مامانم به قول خودش فرش خریده برای خودش بعدا از حقوقم پسش بدم فرش هم نه گلیم 

داداشم هم به جای منزل مبارکی پول تمیز کار دار برای خونه 550

البته اصلا راضی نبودم از. تمیزکاره .اینم بگم که 471000تومان فقط پول شوینده دادم .عجب روزگاری شده خدا به خیر بگذرونه .واقعا پولمون بی ارزشه .

بابا هم دومیلیون کنار گذاشته گفته وقتی خواستی مبل بخری اینو میدم بذار روش برای منزل مبارکی .

کسی دیگه هم که ندارم  

البته چندتا از دوستام گفتند میاند ولی هم خونه کامل چیده نشده هم دستم خالیه .بالاخره خشک وخالی که نمیشه هنوز هم چند تا وسیله ضروری ندارم بهشون گفتم انشالله ماه دیگه .

توصیه میکنم هرکجا هستید با هر نوع زندگی با هر ابهتی وعظمت واحترامی که تو خونه خودتون دارید ،مستقل باشید حتی اگه کار نمی کنید پس انداز یواشکی داشته باشید که هیچ احدی ندونه ،خیلی کارها رو تجربه کنید خدای نکرده یه موقع توی یه شرایطی مجبور میشید تنهایی هرکاری بکنید وهیچ کسی اطرافتون نیست از لحاظ بدنی به خودتون برسید تا ورزیده باشید یه موقع تنهایی مجبور میشید وسایل سنگین جابجا کنید راه زیاد برید از پله ها هزار بار بالا وپایین برید .حتی اگه پولدارید پولتونو دخل وخرجتونو مدیریت کنید یه جایی دنیا خیلی بی رحم میشه ومجبورید نون خشک بخورید حتی مجبور میشید به بچه ناز پروردتون همونو بدید بخوره 

فقط به عنوان یه زن ورزیده بشید تو همه چیز ،همه کاری رو تجربه کنید که اگه یه روزی مجبور شدید تو سختترین شرایط تنهایی پیش برید ازپا نیفتید .

همه راحتی ها همیشگی نیستند .وهمیشه بالاتر سیاهی بازهم رنگیه که غافلگیرتون میکنه .

برای فردا دعام کنید .مرسی که هستید .