تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

تولد پسری

سلام دوستای گلم 

خوبید ؟ 

ببخشید نگرانتون کردم 

با گوشیم درگیر بودم ،طول کشید یکم ولی شرکت مجدد یه گوشی خرید .

حالا منه الزایمری رمز اینجا رو یادم رفته بود 

البته بعد از تلاش متمادی پیداش کردم ولی یکمم این یکماه اخیر فرصت نکردم 

حال جسمیم خوبه 

تونستم بالاخره خونه رو از چنگ مستاجر دربیارم ولی ماشالله دوتا بچه هاش دیوارهارو جوری از خجالتش دراومدند که یه نقلشی حسابی می خواد زیر بار هم نمیرفت میگفت من خق دارم چهارماه پس از ابلاغ قانونی تو اینجا بمونم برو شکایت کن 

منم ولش کردم دیگه 

فعلا گذاشتمش برای فروش 

ولی هی میزنند تو سر مال ،کلا اون منطقه کلیدی خرید وفروش میشه در حالیکه اپارتمان من تو بهترین منطقه اشه سر بلواره وبه قول خود انلاکیها گل اونجاست .من خودم موقع ارزش گذاری پول بیشتری دادم نسبت به بقیه پروژه ها.

انشالله که خدا خودش جور کنه 

حس می کنم مامانم داره سواستفاده میکنه ،دقیق دارم حسش می کنم 

به قول بابا حتما باید ازش دور بشم 

بابا میگه ازوقتی تو پیششی دیگه یه لیوان اب هم برنمیداره برای همینه همش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتراض میکنه که چرا کار میکنی  وانتظار داره 24ساعت پیشش باشی وبچه اتم مزاحمش نباشه 

اره واقعا منم دوست دارم وقتی نیستش خونه رو تمیز کنم چون وقتی هست رعایت نمیکنه خسته ام یا دقیقا الان تو اون لحظه باید تلفن شرکت رو جواب بدم 

عادم نفقه بچه رو نمیده و تصمیم گرفتم برم شکایت 

بگذریم که دومیلیون پول بی زبون رو همون اول ازمن گرفتند وبعد از یکماه یوهو پیامک ابلاغ اومده رفتم میبینم برای برج9نوبت رسیدگی دادند 

بمیرید الهی 

براساس حکم طلاقم نفقه ندادن عادم حقوقی محسوب میشه  ،چون قاضی براش جریمه زده 

میخواستم حالا حالا  اقدام نکنم ولی یه خونه می خواستم معامله کنم برای 40میلیون نشد درصورتیکه نفقه ای که طلبکارم  به اضافه جریمه هاش باتوجه به حکم قاضی50میلیون میشد .

مرتیکه فکر کرده خونه خاله است ماهی یبار پیام میده زنگ بزن با کوروش حرف بزنم 

دیگه محلش نگذاشتم قبلا میگفتم بذار کوروش با باباش حرف بزنه ولی الان میگم چه فایده ای داره 

اقای امید هم چند بار در حد دوکلمه کفته شلوغم یا گرفتارم 

خیلی بهم برخورد 

خیلی ناراحت شدم ازامید ازدست رفته با خودم چند روزیه کنار اومدم یبار بهش پیام دادم اگه مزاحمم بگو که دیگه پیام ندم گفت نه شلوغم 

رفتم تو نت دنبالش گشتم متوجه شدم تویه تیم تحقیقاتیه نمیدونم قبلا گفتم براتون یا نه 

ولی انگار تیمشون تو این دوماه دوبرابر هم شده 

البته پروژه اشون خیلی مهمه برای همون کشور 

خودم میگم مگه میشه اصلا حوا قسمتش این امید باشه من کجا واون کجا شاید توقع بی جایی دارم ولی من که اویزونش نشدم اون خودش پیشنهاد دادواصرار کرد ولی خب دوماهه باهم حرف نزدیم 

با دوستم که مشاوره صحبت کردم حتی مجبور شدم به داداشم بگن منطقی باهام حرف زد واز اخلاق مردها بهم گفت کاش زودتر ازاینها با داداشم حرف زده بودم 

درسته داداشم دعوایی نیست ومن همیشه حسرت میخوردم چرا نمیزنه تو دهن عادم ولی الان میبینم بخاطر این اخلاقش هست که تونستم از اقای امید براش بگم 

فقط دارم رو خودم کار می کنم که اقای امید فقط یه شخصه ورای جنسیتش 

امروز تولد پسریه وته جیبم خالی خالی شده خخخخ 

پسری خیلی بیشتر از قبل میفهمهودارم با چیزای جدیدی روبرو میشم  

هفته وماه وسال وروز رو فهمیده ومنتظر امروز بود 

از من جشن با بچه ها می خواست ولی نمیتونستم 

به ذهنم رسید یه میک کوچولو بگیرم ببرم کلاس زبانش از قبل هم گفته بودم بهشون امروز صبح رفتم براشون بردم گفتند امروز بچه ها احتمالا نمیاند وفقط کوروش تنها میشه 

کلاسشون در حال حاضر فقط 4نفرند امروز هم که دیگه خصوصی میشه 

فعلاکیک رو گذاشتندیخچال وگفتند یه کلاس بعداز ظهر داریم که شش نفرند بعداز ظهر بیاریدش 

ولی دلم میخواست  دوستای خودش باشند نه کسایی که نمیشناسه 

.فقط دلم میخواد امروز شاد باشه 

.خوبه که برای کادوی تولدش به  سی دی بازی  رضایت داده اونم داداشم 130داده بود کادو همونوبازی خریدم چقدر گرون شده لامصب

دعا کنید خونه فروش بره ویه جایی پیدا کنم  میخوام جدا باشم عزتم بیشتره 

من شرمنده تک تکتونم میام کامنت ها رو جواب میدم