تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

حیوون وحشی خونگیه من

هی پیشونی منو کجا میشونی

بخاطر بچه ام یه دستی به‌خونه کشیدکم وقتی اومد دید عصبی شد چیزم گفت بعدم جاروبرقی رو برد تو اتاق درو قفل کرد وهمچنان اشغال میریزه مثلا تخمه میخوره پوستاشو میریزه تو‌پذیرایی اینقدر نفهمه حاضره بچه اسیب ببینه ولی اون به خواسته اش برسه
به مشاوره گفتم که چیکارمیکنه گفت این خطرناکه برگرد خونه مامانت
گفتم خیلی اذیتم کرده حالا که اینجوری میکنه منم میخوام اذیتش کنم
گفت خودتو بچه ات اسیب میبینید
گفتم میدونم بچه ام همین الان خیلی اذیت شده
بغض کردم گریه کردم
گفتم اینبار بخاطر بچه ام میمونم حقمو میگیرم
گفت پس خیلی مواظب خودت باش
چقدر این هفته که‌گذشت سخت بود
بازم جزییات رونمیخوام بگم فقط لحظه ای اسایش ندارم
خیلی اذیتم میکنه خیلی رواعصابمه
منم رفتم پزشک قانونی واز دستشم شکایت کردم
راستی نگفتم اولین بار که ازخونه رفتم بیرون وقتی برگشتم‌دیدم‌قفل درخونه رو عوض کرده
گفتم چرا گفت خونه امه دلم نمیخواد کلیدش دست تو باشه دلم نمیخواد توبیای توش گفتم یه دونگش ماله منه گفت اون امضاها جعلیه گفتم برو شکایت منم ثابت میکنم جعلیه یانه
بعدم زنگ زدم‌۱۱۰فقط اومد گزارش کرد ورفت  گفتم کلید خونه رومیخوام پلیسه گفت باید بری از دستش شکایت
پلیس بلاد کفر به گربه هاشونم کمک میکنند اونوقت پلیس مملکت ما فقط یه گزارش مینویسه ومیره
ادم هم که میگفت دربازه خودش نمیره تو بعدهم میگفت زنم‌فحاشی میکنه و...
ازاون به بعدهرجا میره اگه من بیرون باشم درخونه روباز میکنه بماند که یکی دوبار بحث کردم‌فایده نداشت منم نفرینش کردم‌همپخودشو هم خانوادشو

اخه برای یه شکایت کلی دوندگی کنی بعد اول کار میفرستنت مشاوره کلانتری اونم بعدکلی کاغذ بازی میگه برو ۲۱ام بیا
بعد هم گفت عصربیا مامور بهت بدم ببری برای ابلاغ
اونجا هم ادم کلی تیکه بهم انداخت کهدراه به راهدبرو شکایت واز هیچی کم نذاری واینها
بعدم رفت گوشی تلفن رو قطع کرد

برای چهارشنبه هم ادم نوبت مشاوره طلاق داشت کهذازاونجا زنگ زدند گفتند خانم حوا توافق میکنی گفتم نه گفتند پس ما شوهرتو میفرستیم بره برگه طلاق غیر توافقی بگیره گفتم باشه  بعدم نوبت جلسه اخر رو زد برای پنجشنبه
ادم هم زنگ زد توکه نمیخواستی توافق کنی چرا گفتی بیاییم مشاوره گفتم من روحرفم بودم تو نبودی گفت چی میخوای گفتم همونکه توافق کردیم به اضافه حقم از خونه اونم دوباره تیکه بهم پروند وگوشی روقطع کرد
فرداش رفتیم‌مشاوره اخر که فهمیدم اقا کلی گلایه‌کرده که زنم شلخته است و کارهای خونهدرونمیکنه منم گفتم این اقا بحث میکنه چرا کاراهی خونه رومیکنی وجاروبرقی روبرداشته قایم کرده و...
مشاوره هم بهش گفت این کارها رو میکنی بعدمیگی زنم شلخته است
میرم حمام بهم میگه حق نداری بری قبض اب زیاد میاد میگم کمه اون چهارماهی که نبودم ویارانه روخوردی
اول بچه روحمام کردم وصداش زدم اومد بچه روگرفت بعدخودم حمام کردم اومدم بیرون دیدم بچه لخت تو‌خونه داره میگرده جیغم دراومد میگم چرا لباسهاشو‌نپوشوندی میگه به من چه
دلم میخواست خفه اش کنم
الان چند روزه پسری دوباره تب میکنه تاصبح بالاسرش باید بیدارباشم خدا لعنت کنه ادمو
مشاوره یه برگه نوشت که ادم بخاطر بی نظمی وشلختگی وزیاده خواهی وفحاشی منو نمیخواد منم گفتم حقمومیخوام تا طلاق بگیرم بعدم‌یواشکی بهم‌گفت شوهرت خیلی پرو‌هست وکیل بگیر وحقتو بگیر
راستی رفتم ثبت اسنادماشینشو توقیف کردم البته بهم گفتنداگه بفهمه چون مستثنیات دینه میره از توقیف درش میاره لعنت به این قانون هاشون زن اواره باشه با بچه اش که مرد حق داره یه خونه ویه ماشین داشته باشه میخوام نداشته باشه هرکسی این قانون رو‌وضع کرده الهی سرناموسش اوارگی بیاد
یه شماره حساب هم ازم گرفتندکه تا یکماه دیگه پولی که ازحساب ادم بستم رو بریزند حسابم

امروز هم ادم رفته دفترقضایی تا اون نامه مشاوره برای طلاق روثبت کنه دعا کنین کارهاش به نفع من بشه
خسته ام خیلی
یه حیوون خونگی یه محبتی داره ولی این وحشیه یه حیوون وحشی یه ملکه عذاب
میگه شما که الان تو‌خونه منید دیگه نفقه ندارید نمیدونم چرا برگه تایید نفقه نمیاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد