تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

دادگاه الزام به تحویل


بیشرفا اومدند هم دروغ گفتند هم تهمت زدند هم بهم چیز گفت مامانش

بعدهم امضا کج وکوله کردند توکاغذ پرونده که قاضی خنده اش گرفت

منم نفرینشون کردم

قاضی فهمید یه چیزایی که اونا دروغ میگند

فرستاد برای خط شناسی

دعا کنین خوب پیش بره

خیلی بغض دارم

گفتم میسپرمت به فاطمه زهرا

وقتی حرف مفت میزنند تهمت میزنند به قرآن قسم میخورند خیلی دردداره خیلی

فکرکنم واقعا شوهرم تخم حروم باشه بااون مامان بدتراز خودش زنیکه میگه قسم قرآن میخورم که عروسم جعل کرده

منم گفتم یه موقع شرمنده پسر شهیدت نباشیا تا عمردارم دعاگوتم انشالله که آجر این قسم خوردنت با فاطمه الزهرا باشه

گفتم الهی توجا بیفتین دوتاییتونو ونمیرید

من خیلی دلم سوخت امروز

امروزدرواقع دادگاه برای الزام به تحویل همون یه دونگ خونه بود

قاضی به نظرم خوب رسیدگی کرد شوهرم ومادرش قسم خوردند که جعل امضا کردم گفتم قسمشونو قبول ندارم قاضی هم فرستاد برای خط شناسی

حتی خودم که گفتم بابت بخشی ازمهریه قاضی حرف دهنم گذاشت که هبه بوده وبخاطر کارهای بدشوهرت برای دلجویی بهت دادند منم همونا روگفتم قاضی نوشت وبعدهم دوباره حرف تودهنم گذاشت که میخوای تحویلت بدند دیگه گفتم بله

نمیدونم چی میشه 

فقط خدا خودش شاهده که اینا چه آدمهای عوضی هستند که بااینهمه ادعای مسلمون بودنشون اخرتشون روبه یه دونگ سهم من فروختند. همینم بهش گفتم. گفتم اخرتتو به چی فروختی ارزششو داشت؟ اونم که مدام میگفت تو کاسبی و700 تومن مهریه میخوای اینم میخوای ورفتی سند جعلی درست کردی واینها انگار همه مثل خودشون خرند 

فقط به این رسیدم که هم خدا هم امام زمان توی زمین بااین آدمهاش خیلی غریبند خیلی 

دیگه باظاهر هیچ کس نمیشه گفت مومنه یا نه 

خجالت نمی‌کشه بجای کارت شناسایی کارت بنیاد شهیدشو آورده حیف اون شهید که پسرهمچین مادریه 

امیدوارم به جرم اهانت به یه مادرشهید که توحق من ظلم کرده دراینجا روتخته نکنند 

من خودم بارها ازخدا خواستم به پسرم افتخار شهادت درراه امام زمان وخدا روبده ولی مادرشهید بودن یا برادر شهید بودن به معنی پاک بودن ومبرا ازگناه بودن نیست 

امروز با تمام وجود مسلمون بودنشونو دیدم گفتم عجب اعتقادهای محکمی دارید منو بگو به چه کسایی اعتماد کردم همینا روهم زنگ زدم به اون برادرش گفتم که گفت اینارو به خود مادر بگو گفتم اتفاقا بهش گفتم ولی اینو به شما میگم که اخرعاقبت مادروبرادرتو میبینی نفس‌های آخرشو که میکشه بهش بگو حوا ازت راضی نیست یاد این موقع بیفته 

کاش امام زمان ظهور کنه ظلم همه گیر شده هرکسی هم با یه تسبیح ازمدعیان فرج شده کاش بیاد وازحق ومظلومیت خودش دفاع کنه

چه کسایی که پشت اسم نازنینش مخفی شدند وگناهشو نو اونجوری میپوشونند 

تا زنده ام دعاگوی این قوم الظالمینم 


نظرات 4 + ارسال نظر
حوا سه‌شنبه 18 دی 1397 ساعت 09:01

خدا آخر و عاقبت همه رو به خیر کنه...
این جناب قاضی همونه که قبلا هم حرف تو دهنت گذاشته بود؟
امیدوارم همیشه به این قاضی مهربونه بخوره کارت تا همه کارهات به خوبی پیش بره...
ان شاء الله که عاقبت بخیری در انتظارت باشه

انشالله. بله همونه اینقدر صبوره تو دادگاه طلاق هم ناراحت بود که چرا رای اجرت المثل اونجوری شدمیگفت کاش میگذاشتی الان درخواست میدادی. دعا کن دیگه تموم بشه. همه اش استرس دارم مبادا سرمهریه ای که می‌برند براش جا بزنه وپشیمون بشه

اعظم 46 سه‌شنبه 18 دی 1397 ساعت 00:26

چوب خدا صدا نداره هرکسی بخوره دوا نداره خدا جای حق نشسته این یه دونگ جای دوری نمی ره می تونست جای پرستاری از نوه ش بهت بده

انشالله که زود این چوب بخوره روهمون زبانی که باهاش قسم خورد. اگه هزارتومن از پولی که پسراش ازسهم مغازه بهش میدند اونم فقط بخاطر اینکه مادرشون بی سرپرسته کم باشه پدر همه رودرمیاره یه ریال هم به کسی نمیده اونوقت بیاد برای پرستاری ازنوه اش به من چیزی بده ببخشش بخوره توسرش حق خودمو بهم بده اصلا خجالت نمی‌کشه چه مصیبتهایی به سرم اومد خودش وپسراش نشستند گفتند یه دونگ خونه روبهت می‌دیم که راه به راه نخواد ازخونه بندازتت بیرون

ترانه دوشنبه 17 دی 1397 ساعت 17:17 http://daftare-zendegiye-man.blogsky.com

عزیزم توقعت از آدمها زیاده.خوب دور از ذهن نبود که قسم دروغ بخورن.آدمها رو مثل خودت نبین.انشالله که حقت رو میگیری.نفرین هم نکن.فقط بسپارشون به خدا.نفرین انرژی منفی زیادی رو وارد وجود خودت میکنه.

حوا یه سوال!تو ته دلت هنوز به اون زندگی امید داری و دوست داری برگردی؟

دوست دارم زندگی خوب داشته باشم با پدرپسرم ولی هرچی پیش میره میفهمم اگه یزید خوب شدنی بود این آدم هم خوب شدنیه بره بمیره

ترانه دوشنبه 17 دی 1397 ساعت 16:59 http://daftare-zendegiye-man.blogsky.com

عزیزم توقعت از آدمها زیاده.خوب دور از ذهن نبود که قسم دروغ بخورن.آدمها رو مثل خودت نبین.انشالله که حقت رو میگیری.نفرین هم نکن.فقط بسپارشون به خدا.نفرین انرژی منفی زیادی رو وارد وجود خودت میکنه.

حوا یه سوال!تو ته دلت هنوز به اون زندگی امید داری و دوست داری برگردی؟

وقتی یکی بارفتارش تواین 8 سال میخواد بگه پیغمبر زاده است بعد سرمال دنیا بت خودشو میشکنه همه معادلات منو میریزه به هم میدونستم شوهرم دروغ میگه میدونستم قسم دروغ هم میخوره تودلم میگفتم مادرش هم احتمالا دروغ بگه ولی بااون همه ادعا فکرنمیکردم به قرآن قسم دروغ بخوره. وقتی اینجور چیزها پیش میاد میریزم به هم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد