تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

خواب قشنگ

چرا نوشتنم نمیاد 

کلی اتفاق افتاد این چندوقته 

بحث سرکفش بچه وپول دکترش ونامردی تمام عیار آدم ودرقبالش از13 ام دیگه نگذاشتم پسری روببینه تازه حساب کردم نفقه رو تا آخر برج 9 که اجراییه گذاشتم ریخته حساب بقیه اشو نداده به قول دوستم تف تواین پول که اینقدر برای هریک ریالش باید بحث داشته باشم 

چندجایی رفتم دنبال کار مورد مناسبی نبودند خیلی هاشونم الکی تبلیغ می‌کنند وقتی میری میبینی بازاریابیه من نمیدونم اون حسابداری چیه میچسبونند تنگش

یه فکری که همیشه مامانم منو به اشتباه مینداخت این بود که تصورمیکردم دیگه مامانم اون فکرهای قدیمی که منو بدبخت کرد نداره بخصوص وقتی میگفت زندگیت تقصیر خودته چرا یه آدم خوب تورنکردی حالا میبینم ازاون موقع هم بدترشده حق بهش میدم نگرانم باشه ولی دیگه من دختر 18 ساله نیستم گیرم یکی هم پیشنهاد عوضی به من داد منکه گولشو نمیخورم بپرم سوارماشینش بشم برم یه حرفاییش اونم برای منی که تاحالا خطا نکردم زور داره تا منتها الیه اعماقمو میسوزونه 

سعی کردم یه روزایی با بچه ام برم بیرون 

رفتم پیاده روی 

رفتم آرایشگاه 

رفتم پارک 

بماند که بعدش که مامان یواشکی پسرمو سین جین می‌کرد که کجا رفتین دوربود یا نزدیک واینها چقدر اذیت شدم حتی دفعه اولش شوکه شدم که مگه من چه خطایی ازم سرزده که مامان اینجوری منو کنترل میکنه 

اگه همه زنها یه مامان مثل من داشتند الان زندگی من اینجور گندزده نمیشد بهش 

همشم میگه جامعه گرگه مادر 

خب میدونم گرگه خودم به اندازه کافی ازمردها ترس دارم ولی اون بهش دامن میزنه 

حتی گیرداده دیگه ازاین وکیله سوال نکن 

یعنی اینقدر باید من بی عقل باشم که یکی توی تلگرام مخمو بزنه اگه اینجوربود تواوج کمبودهام توخونه ی آدم راحت واداده بودم 

این چندوقته فهمیدم جداشدن برای من یه جوراسارت هم داره 

حتی گوشیم چک میشه واین منو اذیت میکنه 

سعی میکنم با پسری پایین باشیم تا کمتر خونه زندگی مامان ریخت وپاش بشه ولی اون پایین هم که هستم به بهانه های مختلف وادارم میکنه بیام بالا حاضری بزنم

وسط همه این اذیتها قلب مامان آب آورد وکلی دردسر داشتیم که دکترنمیومد وزوری رفتیم دکتر وبعدش آزمایش واکو رونرفت وگفت عطاری که نتونه خودشو درمان کنه فایده نداره که البته راه درمانش روازاستادش پرسید وخدا روشکر دوسه روزه بهتره

ازدراز بگم که حسابی قهر کرده وتو اعمالش نشون داده به مامان وبابا 

وباباهم به مامان گفته بریم دنبال یه جای دیگه 

آقای آدم خان هم سربحثی که داشتیم پیام داده بود به خط مامان که بیابریم محضر کاروتموم کنیم 

به گفته آقای وکیل من چون تکلیف مهریه ام معلوم نیست فعلا تادادگاه اعسار مهریه آدم صبرکنم ببینم چی میشه ومحلش نذارم

برای تنصیف هم چیزی توحکم دادگاه قیدنشده بود که وکیل گفت بهتره قبل ازاعتراض باقاضی پرونده حرف بزنی وخوشتبختانه تونستم حرف بزنم بهم گفت که یا نحله می‌برند یا تنصیف پس اعتراض کنی فقط وقتت تلف میشه 

روز 27 ام دادگاه اعسار مهریه است آقای وکیل فرمودند اگه تشریف آوردند شهر ما، ملاقاتش کنم تابرام لایحه بنویسه ببینیم چی میشه 

دعاکنین برام تواین روزهای پرخیر وبرکت 


راستی این وسط یه خواب قشنگ دیدم

یادتونه چندوقت قبل ازحاملگی خواب دیدم توحرم امام رضا بهم یه جفت گوشواره طلا با نگین فیروزه دادند وگفتند مواظبش باش گم نشه وتعبیرش روپرسیدم گفتند اگه متاهلی حامله میشی واگه مجردی ازدواج میکنی 

یه شب خواب دیدم یه خانمی منو برد خرید وتو گرونی برام طلا خرید ومن باورم نمیشد یه پلاک وزنجیر بود که روش نوشته بود علی ولی الله خیلی دوستش داشتم هی نگاهش میکردم اون خانمه اومد برش داشت گفت اینو دوست داری همینو هم برات برمیدارم ومن همچنان به فکر بودم که مگه میشه توگرونی یکی راحت برای من طلا بخره 

حالا من نه متاهلم نه مجرد تعبیرش چی میشه؟ 

میدونم تعبیرش خوبه خیلی هم خوبه بیشترهم بخاطر اون پلا آک علی ولی الله قشنگی که دیدم 


به مامان اینا گفتم امسال نذریه امام زمان روبدیم برای سیل زده ها ببینیم چی میشه توکل به خدا

خیلی دلم برای همتون تنگ شده بااینکه من بی معرفت شدم ولی هنوزم تک تکتون دیریازود بهم سرزدین ممنون که هستین



نظرات 1 + ارسال نظر
اعظم 46 پنج‌شنبه 22 فروردین 1398 ساعت 17:24

وااای این آقای دراز فکرنمی کنه شما هنوز طلاق نگرفتی ونباید انتظار زیادی داشته باشه

چی بگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد