تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

جواب اعسار از پرداخت دیه

 گفته بودم خونه رو اجاره دادم قرار شد با پول رهن خونه رو درست کنیم که البته بیست میلیون وپونصد هزینه شد ومن بیست میلیون خونه رو برای دوسال اجاره دادم تاریخ رهن از اول تیر شد

تلویزیونمون خراب بود داداشم برام تی وی قدیمیشونو اورد پویا رو نمیگرفت کوروش تو تلفن به باباش گفت بعدم من گفتم بیادرستشکن گفت باشه اهان قبلش درمورد روانشناس گفتم که اگه بچه رو نبری دیگه نمیذارم ببریش بازم بحثمون شد که داداشم دخالت کرد واخر ادم قبول کرد بعد بردتش متخصص اعصاب وروان توی بهداشت وگفت بچه رو معاینه کرده گفته هیچیش نیست بگو مامانش باهاش بیاد گفتم خسته نباشی منکه ازاول گفتم منم باید باشم بعدم گفتم متخصص اعصاب وروان نمیخواستم ببریش که مشاوره میخواستم ببریش 

بعدم برای تلویزیون اومد که البته قبلش گفت چرا بابات نمیکنه گفتم بابام هر کاری کرد درست نشد تو برای بچه ات درستش کن 

که اومد اندازه دو دقیقه وگفت کنترل دستگاه دیجیتالشو عوض کن اگه جواب نداد ببرش تعمیر گاه که بازم گفتم خسته نباشی 

اینم بگم که بابا گفت به خودت برس که وقتی اومد خونه فکر نکنه ناخوشته منم به خودم رسیدم وقتی اومده تو برگشته میگه سلامت کو 

دیوونه است انگار خاله بازی بوده تاحالا که بهم میگه سلامت کو وزیر زیرکی میخنده 

برای تحویل دادن خونه رفتم فولادشهر که تا رسیدیم از دادگستری زرین شهر تماس گرفتند بیانامه ی  استعلام رو بگیر ببر صنف املاکی ها گفتم خدارو شکر اونجا بودم که رفتم خانمه میگفت بگو سریع جواب بدند کلی دوندگی الکی که رییس نیست معاون جلسه است فلانی فلان جاست نامه رو گرفتم بردم دنبال ادرس جایی که رییسش بود جالب میگفتند تلفن مارو جواب نمیدند رفتم اونجا بعدکلی توضیح دادن برای اقای رییس پشت نامه برای معاونش نوشت که کارشناس بفرستید برای بررسی وتحقیق قیمت ملک رفتم گفتم حالا راحت میشم وقتی رفتم صنف گفت هنوز نیومدند ونامه اتونو بذارید تا بعد نشونشون بدیم شما فردا تماس بگیرید 

فردا ش زنگ زدم که اون اقای معاون بعد چندتا تماس بالاخره با کلی دادوبیداد سرمنشی که حق نداری جواب این جور تلفنها رو بدی واصلا کی به تو گفته تلفنها رو جواب بدی منم پشت تلفن بدنم میلرزید اخر گوشی رو گرفته با توپ پر اصلا حرفای منو گوش نمیداد شماره یکی رو داد گفت به مامربوط نیست برو ببین این چی میگه منم به اون یارو زنگ زدم گفت برو نامه اتو از صنف بگیر برام بیار تا بگم چیکار کنی 

گفتم من که نباید بدونم چیکار باید بکنم من فقط حامل نامه دادگستری هستم شما باید جواب نامه رو بدید گفت حالا بیار ببینم میتونم جواب بدم یا به من مربوط نیست اخر زنگ زدم دادگستری گفتم اینجور شده وخسته شدم میشه انصراف داد یا باید برم دادگستری اصفهان  اون خانمه هم گفت تو اونجا که گفتند هم برو اگه جوابت ندادند بیا تا بهت بگم چیکار کنی 

واقعا خسته شدم گور بابای همشون برای یه استعلام پدر منو دراوردند اکه میخواستم با رییس جمهور ملاقات کنم تو این سه ماه به نتیجه رسیده بودم 

تازه بحثهای تو خونه سر همین فولادشهر رفتن هنوز پابرجاست  که اونها بماند 

جواب اعسار دیه هم اومد که رد شده این یکی باعث شد جیگرم حال بیاد 

حالم از دادگاه به هم میخوره نشستند زیر باد کولر ووقتی بهشون میگی بچه کوچیک دارم مشکل دارم تازه کلی هم چیزت میگند ومیگند نمیخوای برو به سلامت اون هریشو فاکتور میگیرما هرکدومشون انگار شخص اول مملکتند شما هم کارتون گیره باید خفه خون بگیرین 


اینم بگم اقایی که دروغی گفته بود برای تو پول نزول کردم از دهن دوستش پرید که از قرض الحسنه براش وام گرفتم ضامنش شدم منم گفتم اهان پس قرض الحسنه تازگیها نزول میده فکر کنم 

وقتی اومد برای تلویزیون فهمیدم یه فروهر تتو کرده پشت کمرش سرش تا پشت گردنش اومده اقایی که به قول خودش برای نون شبش محتاج شده وماهی۱۲۰۰حقوقشه اونوقت بالای یه تومن پول داده برای تتو  این دفعه دادگاه منو خواست میگم حتما 

تازه اون بچه اشم اورده پسری میگفت بابا برای تولدش گوشی خریده 

دلم میخواد ادمو خفه کنم 

تازه میفهمم درد کسایی مثل اون میترای خدابیامرز رو 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد