تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

اولین روز کاریم چطوری گذشت؟

کار تو یه شرکته، پشتبانی پروژه اشونه وووی اینقدر سخته فکر نمیکردم فقط اونی که سفارشمو‌کرده اینقدرازم تعریف کرده که اینا فکر کردند الان دکتر حسابی میاد سروقتشون خخخخ

کلیت کار رو فهمیدم ولی اینقدر تند باید انجام بشه که حتی وقت نداری به دستشویی رفتن فکر کنی خخخخ
الان یکم هنگم

الانم کلی ازم تعریف کردند
تعهد گرفتند هیچ اطلاعاتشون رو به خونه هم نگم اگه مامانم بذارخخخخ گفتند همه چی سکرته

شماهم از خودمونید دیگه خخخ
منکه جزییات رو نمیگم خخخ
پسری تب کرده بود ومامان باز بزرگش کرده بود که بیا دیگه بچه تو تب میسوزه حالا هیچ کس بهتراز مامان من بلد نیست ازپس یه مریض بربیادا
دیگه زنگ زده بود بابا از مغازه اومده بود کمکش
وقتی اومدم خیلی نگران بودم ولی زیاد اونجوری که مامان گفت حال بچه بد نبود فقط شروع کرد غرغر کردن که من فقط همین دوره اموزشی رو تحمل میکنما بعد باید بچسبی تنگ بچه ات ازبس گفت یه لحظه به سرم زد پسری رو بدم به باباش
فعلا شیطون رو لعنت کردم
کامپیوتر رو باید بدم تعمیر مشکل داره وای فای هم باید بگیرم
کلی کار دارم
تازه مامانم قبل رفتن میگفت فلان کارهارو باید انجام بدی بعد بری ازوقتی هم اومدم زمان نبودنم رو دارم جبران میکنم

استرس مامان وبچه ام نمیذاره هول کار بیشترازاین بشه فقط امیدوارم خوب پیش بره ولی هنوزم هول کار رو دارم
کارش سخته امروز گیج شدم ولی توروی خودم نیاوردم
سرعت عمل خیلی مهمه
فقط موقع کار اینقدر حواسم به کارمه که یاد هیچی نیستم واصلا نمیفهمم کی گذشت

وقتی کار میکنی حس میکنی به درد میخوری حس میکنی اونهمه درسی که خوندی یه جا دستت روگرفته وخلاصه کلام بهت اعتماد به نفس ازدست رفته رو برمیگردونه
چندروز پیش تو فال یه کانال ازسروش اومده بود که بهت پیشنهاد کار میشه ازطرف نزدیکانت ومن گفتم همیشه فالها چرنده والان میبینم فالش درست بود خخخخخ
این کار ازطرف صاحب کارقبلیم پیشنهاد شده
داداشم همیشه میگه هرجا به بنده خداروزدم راهم طولانی تر وگیج کننده تر شد وهروقت بخدا رو زدم خودش همه راهها رو به روم باز کرده منم گفتم خدایا خسته شدم ازبس برای روزیه پسرم طبل گدایی به سمت باباش دست گرفتم کمکم کن فرداش این پیشنهاد بهم شد دعاکنین هم کارو یادبگیرم هم خوب پیش بره واسترس پسرم ومامانمو نداشته باشم


نظرات 7 + ارسال نظر
Baran یکشنبه 30 تیر 1398 ساعت 08:01 http://haftaflakblue.blogsky.com/

همیشه درپناه خداوند باشی عزیزم❤

ممنون گلم انشا الله همه دوستای گلم همیشه درپناه خدا باشند

زهرا شنبه 29 تیر 1398 ساعت 09:22 http://farzandenakhaste.blogsky.com/

حواجان یه مدت که بگذره کارا خوب دستت میاد و سختیشم کمتر میشه برات.. کم نیار مقابل سختیا و کارتو هرجوری که شده رها نکن .. منم یادمه اونشبی که از خدا خواستم بخاطر رهایی از تنهایی غربت هم که شده کاری برام جور بشه همزمان دوتا کار برام پیشنهاد شد و شکر خدا وضعیتم بهتر شد درحالیکه هنوز خیلی از دوستام کار درست و حسابی ندارن... موفق باشی عزیز دلم

امیدوارم از پسش بربیام چون بهش خیلی احتیاج دارم خصوصا از لحاظ روحی

ویرگول پنج‌شنبه 27 تیر 1398 ساعت 00:51 http://haroz.mihanblog.com

الهی شکر
هزار بار شکر
نمی تونم بگم چقدر خوشحال شدم
تو می تونی دختر و به بهترین نحو از پسش بر میای
مامان رو هم محل نزار. همیشه همین بوده دیگه. یکم که بی محلی کنی اونم می فهمه کسی تحویل نمی گیره اذیتاش کم میشه. بهش بگو سختته بدمش به باباش. خونسرد باش و جوش نزن.
امیدوار حقوقش انقدر عالی باشه که کم کم مستقل بشی.
بهت افتخار می کنم دختر زرنگ

ویرگول جونم ممنون قربونت برمچه خوب که همتونو دارم رفتار مامانم مدام سستم میکنه

اعظم 46 چهارشنبه 26 تیر 1398 ساعت 17:53

خدا رو شکر کار خوب پیدا کردی موفق باشی نگران نباش با هوش واستعدادی که داری زود کار و یاد می گیری اصطلاحا سوار کار می شی
موفق باشی با حرف های مامان هم دلسرد نشو شاید مستقل شدی

اره خداروشکر من خیلی ناشکری کردم ولی خدا دوباره دررحمتش روبیشتر روی من باز کرد .ممنون از انرژی مثبتی که میدی واقعا احتیاج دارم .امیدوارم این دوماه به خوبی بگذره مهربیاد میدونم نصف روزش پسری نیست

رهآ چهارشنبه 26 تیر 1398 ساعت 10:02 http://rahayei.blogsky.com

حواجانم من همیشه خاموش میخونمت.
الانم بابت کار خیلی خوشحال شدم و گفتم بهت تبریک بگم. الهی موفق باشی و خیر و برکت این کار برات زیاد باشه. ی وقت کم نیاری و بی خیال کار نشی. مامانت عادت میکنه. ی کم رو روال بیفتی پسرت میتونی بزاری مهد.

عزیزدلم خوبی چقدر دلم برات تنگ شده ببخش که دیگه سراغی ازت نگرفتم شرمنده همه دوستای گلم هستم .تمام تلاشمو میکنم.انشالله که مامانم عادت کنه فعلا که این دوروزه بدتر کرده.بله پسری از مهر میره پیش دبستانی

فاطمه چهارشنبه 26 تیر 1398 ساعت 01:56 http://shologhpologh.blogsky.com

مبارک باشه عزیزم انشالله که موفق باشی توی کارت

ممنون انشالله شماهم موفق باشی

ریحان چهارشنبه 26 تیر 1398 ساعت 00:28

ان شالله که همه چی خیره وبعد ازین همیشه شاد باشی وسلامت وجیب پرپول بدون منت کسی

ممنون انشالله .بی من رو خوب اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد