تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

دوباره فولادشهر

دیروز از شعبه زنگ زدند گفتند دوباره یه نامه بگیر بیا ببر فولادشهر میخوام برم باقاضی حرف بزنم بگم دیگه خسته شدم این قضیه فولادشهر رو قیدشو بزنه وقتی کسی جواب نمیده چه فایده


بعدا نوشت : رفتم دادگاه اینقدر التماس کردم تا دیگه نامه نیابت ندادند گفتند کارشناس میذاریم رو پرونده 

نظرات 3 + ارسال نظر
اینک سه‌شنبه 1 مرداد 1398 ساعت 09:26 http://inak.blogsky.com

به گمونم از روی قصد طولش میدن تا مثلا زن و شوهر اشتی کنند و برگردن سر خونه وزندگیشون. البته زهی خیال باطل.


اوضاع کارت چطوره؟

دقیقا اونجا چیکار می کنی؟ می تونی تو خونه هم انجامش بدی که نخوای مسرت رو تو خونه تنهاش بذاری؟

اینجوری میکنند که خیر سرشون امار طلاق مثلا بیاد پایین هرچی بیشتر میگذره بیشترازادم متنفر میشم.خوبه هرروز بیشتر پیشرفت میکنم قراربود که اموزشم که تموم شد تو خونه کار کنم چند روز دیگه مونده

ویرگول دوشنبه 31 تیر 1398 ساعت 16:51

ای جونممممم
تو لیاقتت خیلی بیشتر و بهتر از ایناست دختر جان. خودت رو باور کن. من می دونم که موفق می شی

ویرگول یکشنبه 30 تیر 1398 ساعت 17:44

خاک برسرشون
انقدر ادم رو اذیت می کنند که از حق قانونیت هم بگذری
سرکار چطوره؟

اره اصلا عین خیالشون نیست .فکر کنم عمدا طولش میدند .دارم پیشرفت میکنم باورم نمیشهولی هنوز کلی راه دارم برم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد