تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم
تنهایی های حوا

تنهایی های حوا

یه زن مثل خیلیها نه مثل بعضیها،یک حوای بی آدم

دعاهایی که میسوزونه

دوروز پیش به پسری میگم عیده هرچی میخوای دعا کن خدا بهت عیدی میده

میگه خدایا به بابامعقل بده دوباره با مامانم ازدباج کنه به مامانمم یه عالمه پول بده هرچی دلم میخواد برام بخره 

بعد بهم میگه توهم به خدا بگو که زودتر بشنوه 

الهی بگردم تصورش از خدا چیه شاید که نه حتما خدارو اشتباه بهش نشون دادم 

میگه مامان من فقط یه ارزو دارم که تو دوباره با بابا ازدباج کنی 


الهی مادر بمیره برات 


نتم ضعیفه چون توی زیر زمینم هر چند وقت یبار اینطور میشه مدیرمون صداش دراومده اشک منم دراومد 

خب به من چه من چیکار کنم 

هی میگه یه فکری برای خودت بکن 


یکشنبه دوباره دادگاه کوفتی دارم 

چقدر درهم برهم نوشتم 


نظرات 2 + ارسال نظر
اعظم 46 دوشنبه 19 آبان 1399 ساعت 20:09

دیگه چیزی نمونده به آخرای کار رسیدی

انشالله . کاش یه روز بیام بنویسم تمام شد

زهرا شنبه 17 آبان 1399 ساعت 09:27 https://farzandenakhaste.blogsky.com

امان از دل مادر......... خدا نگهدار شما و پسر نازتون بشه. انشالا این روزای سخت هم زود تموم بشن

ممنون عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد